فیک عشقی که با نفرت شروع میشه
فیک عشقی که با نفرت شروع میشه
پارت ۳
+چرا
_ چون چندشن
ویو ات
دیکه هیچی نگفتمو منو رسوند خونه رو بعدش که رفتم شرکت یه خانم داشت تو بخشی که من توش کمک میکردم میچرخید وقتی منو دید گفت
* تو دختره بیا اینجا
+ ب..بله
* اسمت چیه
+کیم ات هستم
* ات برام یه قهوه بیار
+باشه
وسایلمو گذاشتم رو صندلیم رفتم قسمت آشپز خونه که قهوه درست کنم ببرم بعد از درست کردن قهوه بردم دادم به خانم اونجا که گفت
* اون صندلی رو بیار اینجا بشینم
+باشه
آوردم که نشست خیلی سوال برام ایجاد شده بود که این کیه برای همین ازش سوال کردم
+ببخشید خانم شما اینجا کاری دارین تاحالا ندیدمتون اینجا
* اینجا تازه کاری نه
+ب..بله
* خوب پس برای همین منو نمیشناسی زیاد اینجا نمیام هر دوسال یکبار میام و نیاز نیست بدونی به وقتش میفهمی
میخواستم حرفمو بزنم که صدای یونگی اومد
_مامان من کارام تموم شد میتونیم بر... ات
* باشه
مامان این مامان شوگا ست او شتت نکنه بی ادبی کرده باشم
_ات تو مامانم کاری داشتی
* نه پسرم بهش گفتم قهوه برام بیاره آورد
_آهان باشه مرسی ات
+ او خواهش میکنم وظیفمه به حرف مادر رئیسم گوش کنم
_ خا باشه نمک نریز
پارت ۳
+چرا
_ چون چندشن
ویو ات
دیکه هیچی نگفتمو منو رسوند خونه رو بعدش که رفتم شرکت یه خانم داشت تو بخشی که من توش کمک میکردم میچرخید وقتی منو دید گفت
* تو دختره بیا اینجا
+ ب..بله
* اسمت چیه
+کیم ات هستم
* ات برام یه قهوه بیار
+باشه
وسایلمو گذاشتم رو صندلیم رفتم قسمت آشپز خونه که قهوه درست کنم ببرم بعد از درست کردن قهوه بردم دادم به خانم اونجا که گفت
* اون صندلی رو بیار اینجا بشینم
+باشه
آوردم که نشست خیلی سوال برام ایجاد شده بود که این کیه برای همین ازش سوال کردم
+ببخشید خانم شما اینجا کاری دارین تاحالا ندیدمتون اینجا
* اینجا تازه کاری نه
+ب..بله
* خوب پس برای همین منو نمیشناسی زیاد اینجا نمیام هر دوسال یکبار میام و نیاز نیست بدونی به وقتش میفهمی
میخواستم حرفمو بزنم که صدای یونگی اومد
_مامان من کارام تموم شد میتونیم بر... ات
* باشه
مامان این مامان شوگا ست او شتت نکنه بی ادبی کرده باشم
_ات تو مامانم کاری داشتی
* نه پسرم بهش گفتم قهوه برام بیاره آورد
_آهان باشه مرسی ات
+ او خواهش میکنم وظیفمه به حرف مادر رئیسم گوش کنم
_ خا باشه نمک نریز
۷.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.