•مستر جئون • part:22
از یطرفم کوک داغون شده بود نمیدونستم دیگه چیکار کنم ،از یطرفم دکترش هی میگفت که فرم رو امضا کنیم و از این چرت و پرت ها ...اعتمادی به این دکتره نبود یه دکتر خانوادگی داشتیم زنگ زدم به اون تا بیاد بیمارستان ا.ت رو چک کنه مثل چشمام به اون اعتماد داشتم اگر اونم میگفت که زنده نمیمونه یجوری بچه هارو رازی میکردم که کوک فرم رو پر کنه و دستگاه رو بکشن .
کوک ویو :
از خواب پاشدم دیدم سرم رو گذاشتم روی تخت دست ا.ت رو گرفتم خوابیدم ،به ساعتم نگاه کردم نه و نیم شب بود نیم ساعت خوابیده بودم ،بهش نگاه کردم هنوز همون جور مثل کج سفید بود ....یعنی کی حالش خوب میشه
دیدم ته با ینفر اومد تو اتاق
؛جونگ کوک راستش این دکتر ا.ت زیاد قابل اعتماد نیست آقای پارک دکتر خانوادگی ماست بزار یه چکاپ انجام بده ببینیم این چی میگه
_اوکی ،بفرمایین
شروع کرد به چکاپ ا.ت هرچقدر بیشتر چکاپ میکرد چهرش بیشتر تغییر میکرد مگه چی دیده که اینجوری نگاه میکنه
_چیزی شده چرا اینجوری نگاه میکنین ؟
@خب راستش چی بگم ،چیزی که شما دیدین
با چیزی که من دارم میبینم خیلی فرق داره ..راستش خانم لی ا.ت ...
حمایت پلیز 🤍
کوک ویو :
از خواب پاشدم دیدم سرم رو گذاشتم روی تخت دست ا.ت رو گرفتم خوابیدم ،به ساعتم نگاه کردم نه و نیم شب بود نیم ساعت خوابیده بودم ،بهش نگاه کردم هنوز همون جور مثل کج سفید بود ....یعنی کی حالش خوب میشه
دیدم ته با ینفر اومد تو اتاق
؛جونگ کوک راستش این دکتر ا.ت زیاد قابل اعتماد نیست آقای پارک دکتر خانوادگی ماست بزار یه چکاپ انجام بده ببینیم این چی میگه
_اوکی ،بفرمایین
شروع کرد به چکاپ ا.ت هرچقدر بیشتر چکاپ میکرد چهرش بیشتر تغییر میکرد مگه چی دیده که اینجوری نگاه میکنه
_چیزی شده چرا اینجوری نگاه میکنین ؟
@خب راستش چی بگم ،چیزی که شما دیدین
با چیزی که من دارم میبینم خیلی فرق داره ..راستش خانم لی ا.ت ...
حمایت پلیز 🤍
۹.۳k
۱۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.