My dadyyyyy ( 2 port)
بچه ها من ازتون خیلی عظر میخوام ( حالا هرجوری که نوشته میشه😒) میدونم داشتید از استرس میمردید من خودمم اینطوریم ولی آخه عیده و راستی عیدتون مبارک ولی قول میدم زود زود براتون بزار
واقعا ببخشید
So sarry( مثلا خارجیم )
خب آره
وقتی که اونا دیدن که اون پسره داره دستتو محکم میگیره غیرتی شدن ولی نمیدونن چرا تهیونگ احساس میکر بهت یه حسی پیدا کرده ولی به غیر از اون نمیتونست ببینه کسی داره برده شو اذیت میکنه ( جونگ کوکم همینطور البته اون بهت از قبل علاقه داشت ) آها راستی یادم رفت بگم که ته و کوک هم جنس گران و تصمیم گرفتن حالا که هردوتاشون بهت علاقه دارن ی رابطه ی سه نفره داشته باشن داشته باشید
تهیونگ از صندلیش برپا شد و ی چندتا سیلی جلو اون همه آدم به اون یارو زد و کوکم دستتو که قرمز شده بود و به خاطر جای چنگای اون عوضی خون اومده بودو از دستش کشید ( اون محکم گرفته بود دستتو و کوکم محکم دستتو کشید و خیلی دستت درد میکرد اصلا حسش نمیکردی ) تو اشک تو چشات جمع شد و گریه ت گرفت ( آها سعی میکنم بعداین پارت بعدیو بزارم الان با خودتون میگی چرا تو این پارت تمومش نمیکنی به دلیل کرم و زالوهای موجود در مغز) کوک بردتت تو انباریه تو شرکت و انداختت رو میز له و لورده ای که اونجا بود و یکم بعد ته هم اومد و داشت از اصبانیت از گوشاش دود بالا میومد و باهمون اصبانیت لباستو تو تنت جررررررررر داد و گفت ( با داد ) بیبی چطور تونستی بزاری بهت دست بزنه باشه نشونت میدم
تو هم با تعجب: چی میگی بیبی من ؟
گفت آره چیه چرا تعجب کردی ها چیزه عجیبی نیست که تو متعلق به من رودی از همون اول متعلق به منو کوک
بعد به کوک علامت داد ( باچشاش) و کوکم اومد سمتت و همه جاتو مخصوصا سینه هاتو که داشت بوس میکرد و میمکید همه جاتو کبود کرد و تو هم دردت گرفت اشک تو چشات جمع شد ولی گریه نکردی ته گفت بیبی آماده ای که به فا.....کت بدم ها 😎 بعد شروع کرد ..... ( پایین ) رو باهاش بازی کردن.....
تموم شد ( چیز بقیه شو بعدا میزارم)
این پارت شرطی نیس چون دیر کردم الانم بقیشو میزارم
واقعا ببخشید
So sarry( مثلا خارجیم )
خب آره
وقتی که اونا دیدن که اون پسره داره دستتو محکم میگیره غیرتی شدن ولی نمیدونن چرا تهیونگ احساس میکر بهت یه حسی پیدا کرده ولی به غیر از اون نمیتونست ببینه کسی داره برده شو اذیت میکنه ( جونگ کوکم همینطور البته اون بهت از قبل علاقه داشت ) آها راستی یادم رفت بگم که ته و کوک هم جنس گران و تصمیم گرفتن حالا که هردوتاشون بهت علاقه دارن ی رابطه ی سه نفره داشته باشن داشته باشید
تهیونگ از صندلیش برپا شد و ی چندتا سیلی جلو اون همه آدم به اون یارو زد و کوکم دستتو که قرمز شده بود و به خاطر جای چنگای اون عوضی خون اومده بودو از دستش کشید ( اون محکم گرفته بود دستتو و کوکم محکم دستتو کشید و خیلی دستت درد میکرد اصلا حسش نمیکردی ) تو اشک تو چشات جمع شد و گریه ت گرفت ( آها سعی میکنم بعداین پارت بعدیو بزارم الان با خودتون میگی چرا تو این پارت تمومش نمیکنی به دلیل کرم و زالوهای موجود در مغز) کوک بردتت تو انباریه تو شرکت و انداختت رو میز له و لورده ای که اونجا بود و یکم بعد ته هم اومد و داشت از اصبانیت از گوشاش دود بالا میومد و باهمون اصبانیت لباستو تو تنت جررررررررر داد و گفت ( با داد ) بیبی چطور تونستی بزاری بهت دست بزنه باشه نشونت میدم
تو هم با تعجب: چی میگی بیبی من ؟
گفت آره چیه چرا تعجب کردی ها چیزه عجیبی نیست که تو متعلق به من رودی از همون اول متعلق به منو کوک
بعد به کوک علامت داد ( باچشاش) و کوکم اومد سمتت و همه جاتو مخصوصا سینه هاتو که داشت بوس میکرد و میمکید همه جاتو کبود کرد و تو هم دردت گرفت اشک تو چشات جمع شد ولی گریه نکردی ته گفت بیبی آماده ای که به فا.....کت بدم ها 😎 بعد شروع کرد ..... ( پایین ) رو باهاش بازی کردن.....
تموم شد ( چیز بقیه شو بعدا میزارم)
این پارت شرطی نیس چون دیر کردم الانم بقیشو میزارم
۲.۷k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.