مافیای جذاب من 💦🕳️

مافیای جذاب من 💦🕳️

ᵖᵃʳᵗ₃₂

-باش فردا عصر میریم اماده شو

گرل رفت نزدیک و کیس کوچیکی رو لبای بوی گذاشت و رف

-من بیشتر میخواستم

گرل کم کم چسایلاشو داشت جمع میکرد بعد از تموم شدن کاراش سری تپ اینترنت زد که با یه لباس ست کاپلی مواجه شد ازش خوشش اومده بود

فردا

گرل با پاکتی پر از دونات اومد پیش دوس پسرش و راه افتادن

-ات

+هم

-نظرت راجب یه بچه چیه

+اصلا حتی فکرشم نکن

-چرا خوبه که سرگرم میشی

+عاا...کوک...کوک‌....نگه دار..نگه دار

-چیشده

+اون ستی که دیدم

-چ....

گرل دوناتی که تو دستش بود رو تو دهنش جا داد و رفت تا ست مورد علاقشو بخره (اسلاید دوم)

-برا چی این ستو خریدی

+یه فستیبال جدید هست واسه کاپلا دیروز تو گوگل دیدم کاپلا اینجا چالش میذارن با لباسای ست و ما برنده میشیم

-به نظرت من میام

+اره چون من میخوام


فردا ظهر

+او ژون چ ژاذاب شدی

-توهم کیوت شدی خب بریم جئون ات

+بریم

-وای جای شیکی هس

+اره بریم داخل

-بریم





+دیدی گفتم دیدی گفتم ما برنده میشیم

بوی دوست دخترشو تو هوا چرخوند

-ات یه سوال ازت دارم

+هوم

بوی جلوی همه جعبه ای رو از توی جیبش دراورد و جلوش زانو زد

-کیم ات ایا مایلی با من ازدواج کنی؟

+نه

-ها

+بلکه تا اخر عمرم بلههههههه

-(لبخند ملیح)

همه سرپایی تشویقشون کردن و بوی حلقه الماس رو دراورد و وارد انگشت زریف عشقش کرد (اسلاید سوم)

-یه خبر دیگه

+چیه...نکنه حامله‌ای

-نه اونو زنا میشن ...ات تز شدت خوشحالی میدونی چی میگی

+نه تصلا حالا خبر خوب دیگت چیه

-......

حمایت؟