فیک آقای خشن قسمت ۳۳
چند ماه بعد ماریسا موهاشو رنگ کرد
استایل اش رو عوض کرد لباس های باز و خوشگل میپوشید
تهیونگ میخواست به ماریسا گفت میشه منم باهات بخونم ماریسا
گفت باشه
جون کوک شنید و خیلی قلبش شکست
انگار یه تیر کردن تو قلبش
کوکی رو بغلش کرد و میخواست ببره
کوکی داد زد ولم کن نمیام بابغض
جون کوک بهش گفت هیس ببخشید بیا بغلم ببرمت بیرون شهربازی
کوکی گفت اره خر خودتی میخوای من ببری بدی بهزیستی
ماریسا اومد بیرون گفت چخبر چکار میکنی کوکی جون منو
جون کوک گفت به توچه هوم
ماریسا گفت ببخشید متوجه نشدم
جون کوک گفت تو برو به تهیونگ جونت برس
ماریسا داد زد جون کوکااااا بسه و خون آورد بالا بی هوش شد
تهیونگ و جونکوک بردنش بیمارستان
دکتر گفتش ناگهانی به گلوش فشار آورده
خوب میشه
کوکی پرید بغل ماریسا
تهیونگ گفت یواش چخبرته
جون کوک گفت وحشی شده
استایل اش رو عوض کرد لباس های باز و خوشگل میپوشید
تهیونگ میخواست به ماریسا گفت میشه منم باهات بخونم ماریسا
گفت باشه
جون کوک شنید و خیلی قلبش شکست
انگار یه تیر کردن تو قلبش
کوکی رو بغلش کرد و میخواست ببره
کوکی داد زد ولم کن نمیام بابغض
جون کوک بهش گفت هیس ببخشید بیا بغلم ببرمت بیرون شهربازی
کوکی گفت اره خر خودتی میخوای من ببری بدی بهزیستی
ماریسا اومد بیرون گفت چخبر چکار میکنی کوکی جون منو
جون کوک گفت به توچه هوم
ماریسا گفت ببخشید متوجه نشدم
جون کوک گفت تو برو به تهیونگ جونت برس
ماریسا داد زد جون کوکااااا بسه و خون آورد بالا بی هوش شد
تهیونگ و جونکوک بردنش بیمارستان
دکتر گفتش ناگهانی به گلوش فشار آورده
خوب میشه
کوکی پرید بغل ماریسا
تهیونگ گفت یواش چخبرته
جون کوک گفت وحشی شده
۹۳۰
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.