part3
کوک
با صدایی که از بیرون شنیدم کل ابی که خوردم از دماغم پاشید بیرون..
تیشرتمو پوشیدم و از اتاق اومدم بیرون
کوک : اون گوشی صاحاب نداره؟!
+یا خدا ریدیم
÷چته رفیق مگه چشه..اتفاقا خیلی خوش شانسه که دوست پسرش یه بوکسور معروف تو کل کرهست
کوک : کصمغز اون دوس دخترم نیس اگه هم داشته باشم اولین کسی که میرینه بهم ریوجینه
÷ریوجین کیه؟
کوک : خواهر کوچولوم
=نگفتی بهمون خواهر داری..حالا خوشگله یا نه
کوک : چهرش هیچ اشکالی نداره ولی نمیبینی یدفه گازش از کجا اومد
جو : بعد جونگ کوک..وقتی داشتیم با تلفنت حرف میزدیم اون زن اسم خوا...
قبد تموم شدن حرف جو یکی از پسرا پرید تو حرفش
×یاااااا عکسای جدید سیا جیوو پخش شدن..
+ببینممممم..من عاشق این دخترم لامصب هم کیوته هم مامی طور...
÷این پولای بی صاحاب هم جمع نمیشن بریم ببینیمش امضا بگیریم
انگار نمیدونستن همین چند دقیقه پیش داشتن با سیا پشت تلفن حرف میزدن.."پورخند" احمقا..
جو : اون ایدولمههههههه هیقققق
یا.."جا خوردن" اقای جو هم همین طور؟
همه : خیلی جذابههههههه(T^T)
خدایا...الان از خنده پاره میشم
یدفه توجهم به گوشیم رفت..داره زنگ میخوره..نگاهی بهش انداختم...مدیر برنامه جیووعه..
کوک : یه تماس تلفنی دارم..زودی برمیگردم..
همه:"در حال عر زدن"
کوک :(ー_ー;)
رفتم یه جا خلوت گوشیو جواب دادم
کوک : هویی بیناموس چه بلایی سر نونا اوردی؟!!!!
جین : هوی چته احترام به هیونگت حالیت نیس...خانم جئون سالمن
کوک : ها خب معمولا بهم زنگ نمیزنی گفتم شاید یه گوهی خورده باشی
جین : میخواستم بگم قراره یه جلسه برگزار بشه
کوک : خب..به من چه ربطی داره
جین : با کمپانی اقای جو
کوک : چه زری زدیییی؟نونا هم میاد
جین : البته که میاد
کوک : عاشغاللللل
جین : حالا چرا اینقد ناراحتی..با قرار داد بستن با مدل معرفمون که مدیرت و دوستات کلی سود میبرین
کوک : من منظورم اینکه که همه میفمن چه نسبتی با هم داریم
جین : خب بفهمن 🗿
کوک : دیوث من نمیخوام بفهمن(´Д` )
جین : اهه خواهشا گوشیو بده به اقای جو
کوک : نمیدم...نمیخوام نمیخوامم
جین : اینقد بچه نباش سنجاب گنده گوشیو بده وگرنه به خواهرت میگم
کوک : اوکیییی(눈‸눈)(از خواهرش حساب میبره😔😂)
اسلاید اول عکسای منتشر شده سیا و اسلاید دوم جونگ کوک تو کمپانی موقع تمرین
با صدایی که از بیرون شنیدم کل ابی که خوردم از دماغم پاشید بیرون..
تیشرتمو پوشیدم و از اتاق اومدم بیرون
کوک : اون گوشی صاحاب نداره؟!
+یا خدا ریدیم
÷چته رفیق مگه چشه..اتفاقا خیلی خوش شانسه که دوست پسرش یه بوکسور معروف تو کل کرهست
کوک : کصمغز اون دوس دخترم نیس اگه هم داشته باشم اولین کسی که میرینه بهم ریوجینه
÷ریوجین کیه؟
کوک : خواهر کوچولوم
=نگفتی بهمون خواهر داری..حالا خوشگله یا نه
کوک : چهرش هیچ اشکالی نداره ولی نمیبینی یدفه گازش از کجا اومد
جو : بعد جونگ کوک..وقتی داشتیم با تلفنت حرف میزدیم اون زن اسم خوا...
قبد تموم شدن حرف جو یکی از پسرا پرید تو حرفش
×یاااااا عکسای جدید سیا جیوو پخش شدن..
+ببینممممم..من عاشق این دخترم لامصب هم کیوته هم مامی طور...
÷این پولای بی صاحاب هم جمع نمیشن بریم ببینیمش امضا بگیریم
انگار نمیدونستن همین چند دقیقه پیش داشتن با سیا پشت تلفن حرف میزدن.."پورخند" احمقا..
جو : اون ایدولمههههههه هیقققق
یا.."جا خوردن" اقای جو هم همین طور؟
همه : خیلی جذابههههههه(T^T)
خدایا...الان از خنده پاره میشم
یدفه توجهم به گوشیم رفت..داره زنگ میخوره..نگاهی بهش انداختم...مدیر برنامه جیووعه..
کوک : یه تماس تلفنی دارم..زودی برمیگردم..
همه:"در حال عر زدن"
کوک :(ー_ー;)
رفتم یه جا خلوت گوشیو جواب دادم
کوک : هویی بیناموس چه بلایی سر نونا اوردی؟!!!!
جین : هوی چته احترام به هیونگت حالیت نیس...خانم جئون سالمن
کوک : ها خب معمولا بهم زنگ نمیزنی گفتم شاید یه گوهی خورده باشی
جین : میخواستم بگم قراره یه جلسه برگزار بشه
کوک : خب..به من چه ربطی داره
جین : با کمپانی اقای جو
کوک : چه زری زدیییی؟نونا هم میاد
جین : البته که میاد
کوک : عاشغاللللل
جین : حالا چرا اینقد ناراحتی..با قرار داد بستن با مدل معرفمون که مدیرت و دوستات کلی سود میبرین
کوک : من منظورم اینکه که همه میفمن چه نسبتی با هم داریم
جین : خب بفهمن 🗿
کوک : دیوث من نمیخوام بفهمن(´Д` )
جین : اهه خواهشا گوشیو بده به اقای جو
کوک : نمیدم...نمیخوام نمیخوامم
جین : اینقد بچه نباش سنجاب گنده گوشیو بده وگرنه به خواهرت میگم
کوک : اوکیییی(눈‸눈)(از خواهرش حساب میبره😔😂)
اسلاید اول عکسای منتشر شده سیا و اسلاید دوم جونگ کوک تو کمپانی موقع تمرین
۵.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.