فیک گنگ مافیایی سیاه پارت 8
گنگ مافیایی سیاه
Part 8
ویو تهیونگ
_: جونگکوک
£: بله؟
_: میگم من به این اقای جانگ اصلا اعتماد ندارم درسته که قسم وفاداری رو خورد ولی اون فقط به زبون اورد که وفاداره از کجا معلوم! شاید بخواد دورمون بزنه! میدونم که سر زبون خوبی داره و گنگش هم بالا هست و عالیه مبارزه میکنه ولی....
£: اره راست میگی منم زیاد بهش اعتماد ندارم ولی میشه گفت بهترین گزینه هست ولی.....
یهو صدای تیراندازی اومد من و جونگکوک رفتیم توی حیاط عمارت ببینیم چه خبر شده، نامجون هم داشت همه ادم ها رو به صف میکرد و همشون اسلحه بیرون شده بودند و تیر اندازی میکردند که دیدم..... ویو سومی
وقتی داشتم میرفتم سمت در عمارت یهو چندتا ماشین سیاه رنگ وایستادن و چند نفر ازش بیرون اومدن و تفنگ به دست بودن منم سریع دستم گذاشتم رو سرم و دویدم سمت یه درخت اونا هموش شروع کردن به تیراندازی البته میشه گفت همچین اتفاقایی باید عادی باشه...حمله های ناگهانی و از این جور چیزا بعد صورتم رو برگردوندم دیدم که تهیونگ و جونگکوک از عمارت اومدن بیرون نامجون هم داره ادم ها رو یه صف میکنه و همشون توی حالت اماده باش دارن قرار میگیرن و دارن تیر اندازی میکنن منم سریع رفتم سمت ویکوک و نامجون
+: رییس تهیونگ و اقای جئون شما برید داخل عمارت من و...یهو صدای داد یه نفر اومد (علامت بوگو&)
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
Part 8
ویو تهیونگ
_: جونگکوک
£: بله؟
_: میگم من به این اقای جانگ اصلا اعتماد ندارم درسته که قسم وفاداری رو خورد ولی اون فقط به زبون اورد که وفاداره از کجا معلوم! شاید بخواد دورمون بزنه! میدونم که سر زبون خوبی داره و گنگش هم بالا هست و عالیه مبارزه میکنه ولی....
£: اره راست میگی منم زیاد بهش اعتماد ندارم ولی میشه گفت بهترین گزینه هست ولی.....
یهو صدای تیراندازی اومد من و جونگکوک رفتیم توی حیاط عمارت ببینیم چه خبر شده، نامجون هم داشت همه ادم ها رو به صف میکرد و همشون اسلحه بیرون شده بودند و تیر اندازی میکردند که دیدم..... ویو سومی
وقتی داشتم میرفتم سمت در عمارت یهو چندتا ماشین سیاه رنگ وایستادن و چند نفر ازش بیرون اومدن و تفنگ به دست بودن منم سریع دستم گذاشتم رو سرم و دویدم سمت یه درخت اونا هموش شروع کردن به تیراندازی البته میشه گفت همچین اتفاقایی باید عادی باشه...حمله های ناگهانی و از این جور چیزا بعد صورتم رو برگردوندم دیدم که تهیونگ و جونگکوک از عمارت اومدن بیرون نامجون هم داره ادم ها رو یه صف میکنه و همشون توی حالت اماده باش دارن قرار میگیرن و دارن تیر اندازی میکنن منم سریع رفتم سمت ویکوک و نامجون
+: رییس تهیونگ و اقای جئون شما برید داخل عمارت من و...یهو صدای داد یه نفر اومد (علامت بوگو&)
🄲🄾🄽🅃🄸🄽🅄🄴🅂
۳.۲k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.