𝕻𝖙:²
هی جین: پوزخند
هی جین: بردم!
ذهن جونگ کوک:دور اولو گذاشتم ببری..ولی دیگه نمیزارم کوچولو!
جونگ کوک: دور بعدی منم که پوزخند میزنم*لبخند شیطانی*
هی جین: میبینیم
دور دوم تموم شد و هی جین با چشم های گرد نگاه میکرد
جونگ کوک: پوزخند
ذهن هی جین: راست میگفت
هی جین: دور اخرو من میبرم
جونگ کوک: اووو جدی؟میبینیم
دور اخر هم تموم شد
هی جین: چ چطور م ممکنه؟
جونگ کوک: چیشد؟ گفتی دور اخرو میبری*پوزخند*
هی جین از صندلی پاشد و خواست بره که
جونگ کوک: کجا؟ تو الان ماله منی
هی جین: تو خواب ببینی.. اصن تو کی هستی که منو ماله خودت کنی؟
جونگ کوک: اومم راست میگی..
جئون پاشد و رو پاهاش ایستاد
جونگ کوک: مثله اینکه منو نمیشناسی
هی جین: حالا هر خری باشی
جونگ کوک: من جئون جونگ کوکم
هی جین:چ چی؟ جونگ کوک تویی؟
جونگ کوک: زیاد حرف میزنی..تهیونگ..*چشمک*
تهیونگ: حله
تهیونگ دستای دختر رو گرفت و سمت ون مشکی برد تقلا کردن دختر فایده ای نداشت... اون نمیدوست چی در انتظارشه!
ذهن هی جین: چرا همشون ماسک دارن؟
که یهو گازی پخش شد و سیاهی-
هی جین ویو-
با سردرد بدی بیدار شدم دیدم تو یه اتاق مشکی و قرمزم..
رو تخت پاشدم و و رفتم سمت در خواستم بازش کنم ولی انگار قفل بود..
هی جین: هوی جئون بیا این درو باز کن*داد*
هی جین: جئون*داد*
یهو در باز شد
تهیونگ: چته چرا اینقدر سر و صدا میکنی؟
هی جین: جئون کجاست؟
تهیونگ: یاد بگیر ارباب صداش کن
هی جین: ارباب*پوزخند*
تهیونگ: کوچولو تو هنوز جئون جونگ کوک رو نشناختی..
هی جین:مگه جز یه قاتل چیز دیگه ای هم هست
تهیونگ: جرعت داری اینارو جلو خودش بگو
هی جین: مثلا چی کار میکنه؟
جونگ کوک: مثلا گوله های عزیزمو حرومت میکنم!
هی جین: ترسیدم
جونگ کوک رفت نزدیک هی جین و سرشو اورد نزدیک گوشش و طوری لب زد که تهیونگ هم بشنوه..
جونگ کوک: فک کردی به عنوان دوس دخترم وارد عمارتم شدی؟نه هرزه کوچولو به عنوان برده وارد شدی؟
هی جین: به کی میگی هرزه؟*داد*
جونگ کوک:اومم به تو*صدای خش دار*
هی جین:جئون من ازت نمیترسم فک کردی مث هرزه های دورت ارباب صدات میزنم؟
جونگ کوک:تهیونگ نظرت چیه این هرزه کوچولو رو ادم کنیم؟
تهیونگ: بدمم نمیاد*خنده*
جونگ کوک یه اشاره به تهیونگ کرد که...
عیبابا دیدی چیشد؟ لحظه حساس کاتش کردم😂
خماری خماری💃🏻💃🏻
شرایط: ۱۲ لایک
فالوور: ۱۵۵
هی جین: پوزخند
هی جین: بردم!
ذهن جونگ کوک:دور اولو گذاشتم ببری..ولی دیگه نمیزارم کوچولو!
جونگ کوک: دور بعدی منم که پوزخند میزنم*لبخند شیطانی*
هی جین: میبینیم
دور دوم تموم شد و هی جین با چشم های گرد نگاه میکرد
جونگ کوک: پوزخند
ذهن هی جین: راست میگفت
هی جین: دور اخرو من میبرم
جونگ کوک: اووو جدی؟میبینیم
دور اخر هم تموم شد
هی جین: چ چطور م ممکنه؟
جونگ کوک: چیشد؟ گفتی دور اخرو میبری*پوزخند*
هی جین از صندلی پاشد و خواست بره که
جونگ کوک: کجا؟ تو الان ماله منی
هی جین: تو خواب ببینی.. اصن تو کی هستی که منو ماله خودت کنی؟
جونگ کوک: اومم راست میگی..
جئون پاشد و رو پاهاش ایستاد
جونگ کوک: مثله اینکه منو نمیشناسی
هی جین: حالا هر خری باشی
جونگ کوک: من جئون جونگ کوکم
هی جین:چ چی؟ جونگ کوک تویی؟
جونگ کوک: زیاد حرف میزنی..تهیونگ..*چشمک*
تهیونگ: حله
تهیونگ دستای دختر رو گرفت و سمت ون مشکی برد تقلا کردن دختر فایده ای نداشت... اون نمیدوست چی در انتظارشه!
ذهن هی جین: چرا همشون ماسک دارن؟
که یهو گازی پخش شد و سیاهی-
هی جین ویو-
با سردرد بدی بیدار شدم دیدم تو یه اتاق مشکی و قرمزم..
رو تخت پاشدم و و رفتم سمت در خواستم بازش کنم ولی انگار قفل بود..
هی جین: هوی جئون بیا این درو باز کن*داد*
هی جین: جئون*داد*
یهو در باز شد
تهیونگ: چته چرا اینقدر سر و صدا میکنی؟
هی جین: جئون کجاست؟
تهیونگ: یاد بگیر ارباب صداش کن
هی جین: ارباب*پوزخند*
تهیونگ: کوچولو تو هنوز جئون جونگ کوک رو نشناختی..
هی جین:مگه جز یه قاتل چیز دیگه ای هم هست
تهیونگ: جرعت داری اینارو جلو خودش بگو
هی جین: مثلا چی کار میکنه؟
جونگ کوک: مثلا گوله های عزیزمو حرومت میکنم!
هی جین: ترسیدم
جونگ کوک رفت نزدیک هی جین و سرشو اورد نزدیک گوشش و طوری لب زد که تهیونگ هم بشنوه..
جونگ کوک: فک کردی به عنوان دوس دخترم وارد عمارتم شدی؟نه هرزه کوچولو به عنوان برده وارد شدی؟
هی جین: به کی میگی هرزه؟*داد*
جونگ کوک:اومم به تو*صدای خش دار*
هی جین:جئون من ازت نمیترسم فک کردی مث هرزه های دورت ارباب صدات میزنم؟
جونگ کوک:تهیونگ نظرت چیه این هرزه کوچولو رو ادم کنیم؟
تهیونگ: بدمم نمیاد*خنده*
جونگ کوک یه اشاره به تهیونگ کرد که...
عیبابا دیدی چیشد؟ لحظه حساس کاتش کردم😂
خماری خماری💃🏻💃🏻
شرایط: ۱۲ لایک
فالوور: ۱۵۵
۲۶.۹k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.