پارت دو
وقتی بعداز جدایی پشیمون شدن و میخوان برگردن(چهارماه از جداییتون گذشته)
هیونگ لاین
نامجون. ات نفسم زندگیم تروخدا جواب پیامامو بده
دیگه خسته شده بودی چهارماه از جداییتون میگذشت دو هفته بود نامجون هی اسمس میداد ولکن نبود تصمیم گرفتی جواب پیاماشو بدی شاید ول کنه
ا.ت. بله چیه چی میخوای
نامجون. من..اوم چجوری بهت بگم؟میخوام دوباره برای من بشی
ا.ت. تو دیوونه ای؟چهار ماه پیش اومدی به من گفتی میخوام جدا بشم بدون هیچ دلیل درست و حسابی ای!بعداز من میخوای بهت برگردم؟برو خودتو مسخره کن
نامجون. خواهش میکنم لطفا من اشتباه کردم
ا.ت. یادته بهت گفتم یه روز پشیمون میشی؟این همون روزه........
جین.
دیدی گوشیت داره زنگ میخوره شماره ناشناس بود جواب دادی
ا.ت. بله؟
جین. اوممم ا.ت منم جین میخواستم بهت بگم میشه امروز همو تو پارکی که همیشه میرفتیم ببینیم؟
ا.ت. جین ولی ما....
جین. میدونم میدونم ولی لطفا
ا.ت. باشه
جین. مرسی
و آماده شدی و به پارکی که همیشه باهم میرفتین رفتی
جین. اوه سلام ا.ت
ا.ت. سلام
جین. ببخشید تا اینجا کشوندمت ولی میخواستم بگم که..... ااا میشه دوباره بهم برگردیم؟
ا.ت.چ...چی
جین.لازم نیست الان جواب بدی...
ا.ت. اوم شاید؟
جین. شاید چی؟
ا.ت. اینکه برگشتم......
شوگا. با شکمه برامده ای داشتی توی پاساژ موردعلاقت راه میرفتی که یهو کیفت افتاد یه مرد خوشتیپ دولا شد و کیفت و از رو زمین برداش و بهت داد
شوگا. بفرمائی....ا.ت؟
ا.ت. شوگا؟؟
شوگا.چ...چرا شکمت برامده شده؟
ا.ت. بنظر خودت چرا😐
شوگا. حامله ای؟
ا.ت. آره
شوگا.از کیی؟ن..نکنه از منه؟
ا.ت. نه په از عمته
شوگا. چ..چرا اون روز بهم نگفتی(اروم)
ا.ت. مگه به من اصلا فرصت دادی؟
شوگا.ا.ت من دلم برات تنگه نمیتونم بدون تو زندگی کنم تازه نمیخوای بچمون بدون پدر بزرگ بشه؟
ا.ت.نه نمیخوام ولی....
شوگا. ولی نداره برگرد لطفا
ا.ت. باشه.....
جیهوپ.هرروز دم خونت برات دسته گل بزرگ با یه نامه ی عذرخواهی میفرستاد حدودا سه هفته ای بود هی اینکارو میکرد کلافه شده بودی یه روز که زنگ خونت خورد درو وا کردی مثل همیشه یه دست گل بود البته یه فرق داشت!ایندفعه خود جیهوپم همراه با دسته گل بود
ا.ت. ت..تو اینجا چیکار میکنی؟
جیهوپ. چیز زیادی نمیخوام بگم فقط لطفا این نامه رو بخون
برگه ای به دستت داد که با هرلحظه خوندنش بیشتر تو شک میرفتی
نامه:ا.ت من این نامه رو میدم چون نمیتونستم خودم بهت بگم منو مجبور کردن از جداشم نمیخواستم تو اسیبی ببینی ولی نمیتونم م..میشه برگردی؟
ا.ت. ا..اینا ا..الکیه(بغض)لعنتی یچیزی بگو بگو الکیه
جیهوپ. متاسفم......
بدون این که وقت تلف کنی لباتو گذاشتی روی لباش(🌚)و این شروع دوباره ی رابطتون
هیونگ لاین
نامجون. ات نفسم زندگیم تروخدا جواب پیامامو بده
دیگه خسته شده بودی چهارماه از جداییتون میگذشت دو هفته بود نامجون هی اسمس میداد ولکن نبود تصمیم گرفتی جواب پیاماشو بدی شاید ول کنه
ا.ت. بله چیه چی میخوای
نامجون. من..اوم چجوری بهت بگم؟میخوام دوباره برای من بشی
ا.ت. تو دیوونه ای؟چهار ماه پیش اومدی به من گفتی میخوام جدا بشم بدون هیچ دلیل درست و حسابی ای!بعداز من میخوای بهت برگردم؟برو خودتو مسخره کن
نامجون. خواهش میکنم لطفا من اشتباه کردم
ا.ت. یادته بهت گفتم یه روز پشیمون میشی؟این همون روزه........
جین.
دیدی گوشیت داره زنگ میخوره شماره ناشناس بود جواب دادی
ا.ت. بله؟
جین. اوممم ا.ت منم جین میخواستم بهت بگم میشه امروز همو تو پارکی که همیشه میرفتیم ببینیم؟
ا.ت. جین ولی ما....
جین. میدونم میدونم ولی لطفا
ا.ت. باشه
جین. مرسی
و آماده شدی و به پارکی که همیشه باهم میرفتین رفتی
جین. اوه سلام ا.ت
ا.ت. سلام
جین. ببخشید تا اینجا کشوندمت ولی میخواستم بگم که..... ااا میشه دوباره بهم برگردیم؟
ا.ت.چ...چی
جین.لازم نیست الان جواب بدی...
ا.ت. اوم شاید؟
جین. شاید چی؟
ا.ت. اینکه برگشتم......
شوگا. با شکمه برامده ای داشتی توی پاساژ موردعلاقت راه میرفتی که یهو کیفت افتاد یه مرد خوشتیپ دولا شد و کیفت و از رو زمین برداش و بهت داد
شوگا. بفرمائی....ا.ت؟
ا.ت. شوگا؟؟
شوگا.چ...چرا شکمت برامده شده؟
ا.ت. بنظر خودت چرا😐
شوگا. حامله ای؟
ا.ت. آره
شوگا.از کیی؟ن..نکنه از منه؟
ا.ت. نه په از عمته
شوگا. چ..چرا اون روز بهم نگفتی(اروم)
ا.ت. مگه به من اصلا فرصت دادی؟
شوگا.ا.ت من دلم برات تنگه نمیتونم بدون تو زندگی کنم تازه نمیخوای بچمون بدون پدر بزرگ بشه؟
ا.ت.نه نمیخوام ولی....
شوگا. ولی نداره برگرد لطفا
ا.ت. باشه.....
جیهوپ.هرروز دم خونت برات دسته گل بزرگ با یه نامه ی عذرخواهی میفرستاد حدودا سه هفته ای بود هی اینکارو میکرد کلافه شده بودی یه روز که زنگ خونت خورد درو وا کردی مثل همیشه یه دست گل بود البته یه فرق داشت!ایندفعه خود جیهوپم همراه با دسته گل بود
ا.ت. ت..تو اینجا چیکار میکنی؟
جیهوپ. چیز زیادی نمیخوام بگم فقط لطفا این نامه رو بخون
برگه ای به دستت داد که با هرلحظه خوندنش بیشتر تو شک میرفتی
نامه:ا.ت من این نامه رو میدم چون نمیتونستم خودم بهت بگم منو مجبور کردن از جداشم نمیخواستم تو اسیبی ببینی ولی نمیتونم م..میشه برگردی؟
ا.ت. ا..اینا ا..الکیه(بغض)لعنتی یچیزی بگو بگو الکیه
جیهوپ. متاسفم......
بدون این که وقت تلف کنی لباتو گذاشتی روی لباش(🌚)و این شروع دوباره ی رابطتون
۱۲.۹k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.