قدرت عشق Part. 37
هانا ـ باشه
خوب من اون شب خیلی ناراحت بودم و خیلی گریه کردم
حسابی راجب این ماجرا فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگه براینا چیزی من نبود الا اینجا نبودیم
پس با خودم گفتم که باید خودم رو باا بکشم
پس تمام سیع خودم رو کردم و رشته ی هنر رو انتخاب کردم
و همینطور که الا قابل مشاهده هست من یکی از بزرگترین هنرمندان کره هستم
پس اگه الا من با تو ازدواج کنم نه که باعث لنگ خانواده تون نیستم
بلکه باعث افتخارشم هستم
راستی اینو یادم رفت بگم
بعد از اینکه تو رفتی جانک یو همش دور و برم می پلکید و همش بهم می گفت که دوست دخترش بشم پلی من همش ردش می کردم چون هنوز می خواستم با تو باشم
ولی الا برای راحت شدن از دستش باید یه چند وقتی باهم باشیم
رانگ ـ هی باهم باشیم نه ها حتی اجازه نداری بهش دست بزنی
هانا ـ چرا
رانگ ـ چرا!
امرن تا من هستم حق نداری به هیچ مردی دست بزنی
هانا ـ حالا غیرتی نشو
رانگ ـ خوب حالا ولش کن چیکار کنیم
هانا ـ فیلم ببینیم
رانگ ـ چه ژانری
هانا ـ من نمی دونم خودت بگو
رانگ ـ.......
خوب من اون شب خیلی ناراحت بودم و خیلی گریه کردم
حسابی راجب این ماجرا فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگه براینا چیزی من نبود الا اینجا نبودیم
پس با خودم گفتم که باید خودم رو باا بکشم
پس تمام سیع خودم رو کردم و رشته ی هنر رو انتخاب کردم
و همینطور که الا قابل مشاهده هست من یکی از بزرگترین هنرمندان کره هستم
پس اگه الا من با تو ازدواج کنم نه که باعث لنگ خانواده تون نیستم
بلکه باعث افتخارشم هستم
راستی اینو یادم رفت بگم
بعد از اینکه تو رفتی جانک یو همش دور و برم می پلکید و همش بهم می گفت که دوست دخترش بشم پلی من همش ردش می کردم چون هنوز می خواستم با تو باشم
ولی الا برای راحت شدن از دستش باید یه چند وقتی باهم باشیم
رانگ ـ هی باهم باشیم نه ها حتی اجازه نداری بهش دست بزنی
هانا ـ چرا
رانگ ـ چرا!
امرن تا من هستم حق نداری به هیچ مردی دست بزنی
هانا ـ حالا غیرتی نشو
رانگ ـ خوب حالا ولش کن چیکار کنیم
هانا ـ فیلم ببینیم
رانگ ـ چه ژانری
هانا ـ من نمی دونم خودت بگو
رانگ ـ.......
۶.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.