11
کوک اومد تو اتاق و منو دید با حوله
_ات بیا ش
هاااااااااااا من هیچی ندیدم
+برو بیرون
_ببخشید
+نخند
_(ات رو بغل کرد)
_وایییکه چقدر دختر عموی من خجالتیه (پیشونیه ات رو بوس میکنه)
+نگو دیگه از خجالت اب شدم
_خب لباس پوشیدی بیا شام
+باش
_بابایی
+بای
لباسم رو پوشیدم و رفتم پایین
همه:سلام
+سلام
+اوممممممممممممم چقدر خوش مزه اس
پدرکوک:خب همگی گوش کنید چون اون شب که کوک اومد مهمونا نتونستن ببیننش برا همین فردا شب بعد از شام ینی ساعت 9 تا 11 به پزیرایی میشن
+که اینطور پس من امشب زود تر بخوابم
پدر کوک:کوک پسرم توهم همینطور زودتر بخواب که فردا کلی کار داری
_چشم پدر
...........
+دست همگی درد نکنه
_دست همگی درد نکنه
*از همگی ممنونم(داداش کوک)
همه:پدر و مادر کوک ٍپدر مادر ات:خواهش میکنیم
+داشتیم با کوک و داداشش میرفتیم بالا که کوک گفت
_ات برا فردا لباس داری؟
+اره دارم چطور مگه؟
_هیچی گفتم اگه نداری فردا بریم بیرون که لباس بخریم
+ماتازه لباس خریدیم بعدشم من لباس زیاد دارم ولی کفش بگیریم من اصلا کفش هام زیاد نیست
_توکی پس فردا بریم کفش بگیریم
_ات بیا ش
هاااااااااااا من هیچی ندیدم
+برو بیرون
_ببخشید
+نخند
_(ات رو بغل کرد)
_وایییکه چقدر دختر عموی من خجالتیه (پیشونیه ات رو بوس میکنه)
+نگو دیگه از خجالت اب شدم
_خب لباس پوشیدی بیا شام
+باش
_بابایی
+بای
لباسم رو پوشیدم و رفتم پایین
همه:سلام
+سلام
+اوممممممممممممم چقدر خوش مزه اس
پدرکوک:خب همگی گوش کنید چون اون شب که کوک اومد مهمونا نتونستن ببیننش برا همین فردا شب بعد از شام ینی ساعت 9 تا 11 به پزیرایی میشن
+که اینطور پس من امشب زود تر بخوابم
پدر کوک:کوک پسرم توهم همینطور زودتر بخواب که فردا کلی کار داری
_چشم پدر
...........
+دست همگی درد نکنه
_دست همگی درد نکنه
*از همگی ممنونم(داداش کوک)
همه:پدر و مادر کوک ٍپدر مادر ات:خواهش میکنیم
+داشتیم با کوک و داداشش میرفتیم بالا که کوک گفت
_ات برا فردا لباس داری؟
+اره دارم چطور مگه؟
_هیچی گفتم اگه نداری فردا بریم بیرون که لباس بخریم
+ماتازه لباس خریدیم بعدشم من لباس زیاد دارم ولی کفش بگیریم من اصلا کفش هام زیاد نیست
_توکی پس فردا بریم کفش بگیریم
۲.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.