cold Mafia (P34)
cold Mafia (P34)
لیا : دختره ی هر.زه*آروم*
___________
تهیونگ : یعنی میخوای بگی ا.ت مدارک امضا کرد*تعجب*
کوک : ببین لیا خبر نداره منو ا.ت باهمیم فک کنم گئون چیزی بهش نگفته
تهیونگ : اگه نگفته اینطور بهتره
کوک : ببین من نمیذارم لیا همینجوری بمونه ا.ت رو اذیت کنه باید لیا رو از عمارت بندازم بیرون.
از زبان ا.ت :
رفتم به گل ها سر زدم یاد همون موقع ای افتادم که کوک از پشت بغلم کرد که تهیونگ شوگا مزاحمای بهترین موقع ای بود شدن اما به جای اینکه جونگکوک بیاد لیا اومد.
لیا : های هر.زه
ا.ت : لقبت رو من نزار*عصبانی*
لیا : اه چیه به بچت هم بر خورد، ازت چند تا سوال میپرسم. تو کی هستی خودتو به عنوان خانم این عمارت آوردی مگه برا خدمتکار نیومدی چیشد هوم؟
ا.ت : اولن اینکه با من درست حرف بزن دومن اینکه من نا....
تهیونگ : ا.ت
لیا : عاووو پس اسمت ا.ت بود
تهیونگ : لیا تو اینجا چیکار میکنی؟
لیا : اومدم به گل ها سر بزنم که ا.ت اومد میگه باید از اینجا برم*گریه الکی*
ذهن تهیونگ : این دختر بدجوری رفته تو مخم
ا.ت : خدایا
لیا : تازه تو یه هر.زه ای که وارد زندگی منو کوک شدی.
از زبان کوک : اونجا وایساده بودم داشتم به حرف هاشون گوش میدادم که با شنیدن هر.زه ای که به ا.ت گفت خون جلو چشام رد شد.
راوی : کوک نمیدونستم عصبانی بودنش کنترل کنه رفت سمت لیا دست لیا رو کشوند سمت بادیگارد ها
کوک : این هر.زه لعنتی بندازین بیرون*عربده*
لیا : کوک وایسا خواهش میکنم
کوک : اسم منو نگو کوک*جدی*
لیا : هرچی تو بگی قول میدم هرکاری که بخوای برات انجام بدم تو فقط بگو چی میخوای
کوک : واقعا
لیا : اره کوک لطفا
کوک : طلاق میخوام، میخوام دیگه تو زندگیم نباشی فهمیدی*داد*
لیا : کوک چی داری میگی لطفا*داد،گریه*
کوک : ایششش *با دستش به نگهبانا اشاره میکنه لیا رو ببرن*
لیا : وایستید لعنتیا کوک خواهش میکنم*رفت،گریه*
کوک با عصبانیت میره سمت ا.ت *
کوک : توهم حق نداری دیگه از اتاقت بیرون بری فهمیدی*سرد*
ا.ت : ج.جونگ کوک
کوک : گفتم فهمیدی؟*داد*
زبان ا.ت : ا.اره فهمیدم
کوک : برو داخل
تهیونگ : کوک چرا سر این بیچاره داد میزنی اون مگه چیکار کرد
کوک : تو خفه شو تا وقتی اون عوضی از این نقشه هاش دست برنداره هیچ غلطی نمیتونه بکنه، تازه به شوگا زنگ بزن تونست سیستم هک کنه.*جدی*
تهیونگ : اوکی الان زنگ میزنم.
عمارت دونگ گئون :
(گایز دونگ گئون با گئون نشون میدم)
گئون : دختره ی هر.زه لعنتی من تورو فرستادم اونجا تا مدارک باک هیون برام بیاری(گئون از همچی خبر داره)بعد تو رفتی واسشون هر.زه بازی در بیاری*داد*
لیا : من چه میدونم به هر.زه ی دیگه هم میاد*گریه*
گئون : کدوم هر.زه هوم مگه غیر از هر.زه ی دیگه هم بود هوم؟
گئون : جواب بده*عربده*
لیا : دختره ی هر.زه*آروم*
___________
تهیونگ : یعنی میخوای بگی ا.ت مدارک امضا کرد*تعجب*
کوک : ببین لیا خبر نداره منو ا.ت باهمیم فک کنم گئون چیزی بهش نگفته
تهیونگ : اگه نگفته اینطور بهتره
کوک : ببین من نمیذارم لیا همینجوری بمونه ا.ت رو اذیت کنه باید لیا رو از عمارت بندازم بیرون.
از زبان ا.ت :
رفتم به گل ها سر زدم یاد همون موقع ای افتادم که کوک از پشت بغلم کرد که تهیونگ شوگا مزاحمای بهترین موقع ای بود شدن اما به جای اینکه جونگکوک بیاد لیا اومد.
لیا : های هر.زه
ا.ت : لقبت رو من نزار*عصبانی*
لیا : اه چیه به بچت هم بر خورد، ازت چند تا سوال میپرسم. تو کی هستی خودتو به عنوان خانم این عمارت آوردی مگه برا خدمتکار نیومدی چیشد هوم؟
ا.ت : اولن اینکه با من درست حرف بزن دومن اینکه من نا....
تهیونگ : ا.ت
لیا : عاووو پس اسمت ا.ت بود
تهیونگ : لیا تو اینجا چیکار میکنی؟
لیا : اومدم به گل ها سر بزنم که ا.ت اومد میگه باید از اینجا برم*گریه الکی*
ذهن تهیونگ : این دختر بدجوری رفته تو مخم
ا.ت : خدایا
لیا : تازه تو یه هر.زه ای که وارد زندگی منو کوک شدی.
از زبان کوک : اونجا وایساده بودم داشتم به حرف هاشون گوش میدادم که با شنیدن هر.زه ای که به ا.ت گفت خون جلو چشام رد شد.
راوی : کوک نمیدونستم عصبانی بودنش کنترل کنه رفت سمت لیا دست لیا رو کشوند سمت بادیگارد ها
کوک : این هر.زه لعنتی بندازین بیرون*عربده*
لیا : کوک وایسا خواهش میکنم
کوک : اسم منو نگو کوک*جدی*
لیا : هرچی تو بگی قول میدم هرکاری که بخوای برات انجام بدم تو فقط بگو چی میخوای
کوک : واقعا
لیا : اره کوک لطفا
کوک : طلاق میخوام، میخوام دیگه تو زندگیم نباشی فهمیدی*داد*
لیا : کوک چی داری میگی لطفا*داد،گریه*
کوک : ایششش *با دستش به نگهبانا اشاره میکنه لیا رو ببرن*
لیا : وایستید لعنتیا کوک خواهش میکنم*رفت،گریه*
کوک با عصبانیت میره سمت ا.ت *
کوک : توهم حق نداری دیگه از اتاقت بیرون بری فهمیدی*سرد*
ا.ت : ج.جونگ کوک
کوک : گفتم فهمیدی؟*داد*
زبان ا.ت : ا.اره فهمیدم
کوک : برو داخل
تهیونگ : کوک چرا سر این بیچاره داد میزنی اون مگه چیکار کرد
کوک : تو خفه شو تا وقتی اون عوضی از این نقشه هاش دست برنداره هیچ غلطی نمیتونه بکنه، تازه به شوگا زنگ بزن تونست سیستم هک کنه.*جدی*
تهیونگ : اوکی الان زنگ میزنم.
عمارت دونگ گئون :
(گایز دونگ گئون با گئون نشون میدم)
گئون : دختره ی هر.زه لعنتی من تورو فرستادم اونجا تا مدارک باک هیون برام بیاری(گئون از همچی خبر داره)بعد تو رفتی واسشون هر.زه بازی در بیاری*داد*
لیا : من چه میدونم به هر.زه ی دیگه هم میاد*گریه*
گئون : کدوم هر.زه هوم مگه غیر از هر.زه ی دیگه هم بود هوم؟
گئون : جواب بده*عربده*
۲۷.۳k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.