بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت اول :
داراییها تنها علل سعادت و شقاوت نیستند که بگوییم چرا دو نفر که بر خوردار از موهبات همگون میباشند، متفاوت و حتی متضاد میشوند؟ بلکه علل بسیاری برای سعادت یا شقاوت، موفقیت یا شکست،رشد یا انحطاط، ایمان یا کفر، تقوا یا معصیت و وجود دارد.
داراییها اغلب حکم ابزار و امکانات را دارند و هیچ دلیلی نیست که دو نفر از یک ابزار یک نوع استفاده ببرند. مثل دو نفر که عقل معاش دارند، یکی آن را صرف کسب درآمد حلال میکند و دیگری صرف حقهبازی و کلاهبرداری؛ دو نفر سرمایه و ثروت دارند، یکی در راه خیر مصرف میکند و دیگری در راه شرّ؛ دو نفر علم واحدی دارند، یکی در راه رشد خود و جامعه به کار میبندد، دیگری در راه هلاکت خود و مردم.
ریشه این تفاوتها و استفادههای متضاد از نعمات واحد الهی، به توجه بر می گردد و توجه نیز همیشه به سوی محبوب است. پس محبوب هر چه شد، توجه بدان سو جلب میگردد و توجه به هرسمتی متمایل شد،انسان بدان سو رهسپار میگردد.
انسان، روح دارد که اصل اوست،بدن هم دارد که لازمه حیات او در دنیای مادی است. هر کدام نیز نیازها و خواهشهایی دارند و بدیهی است که نیاز روح معنوی است، چون سنخ خودش معنوی است و نیاز جسم مادی است، چون خودش از ماده است. پس مهم است که انسان کدام را اصل بداند و به کدام توجه کند؟!
خداوند متعال و منّان، همه چگونگیهای روحی، روانی، جسمی، معنوی و مادی انسان را برای او تعریف کرده است. ابتدا و انتهایش را بیان داشته است - انا لله و انا الیه راجعون، موهبات اعطاییاش، از عقل گرفته تا نفس را بر شمرده است و میفرماید: کتابی برایت فرستادم که در آن شرح خودت است، عقل هم که دادهام، پس در آن تعقل کن: لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ - در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شرح شما در آن است آيا نمى انديشيد.(سوره انبیاء آیه 10)
هدف را معرفی کرده و الیه المصیر و نقشه راه را نیز در عقل که نبی درونی است و فطرت که سرشت آفرینش اوست تبیین کرده است و هم چنین برایش نبی بیرونی انبیا و کتاب و نیز امام و اسوه و رهبر هم فرستاده است و متذکر شده است که این نعمات را دادم، اما همه چیز به همان توجه خودت بر می گردد، پس اگر تو متوجه دین فطری - خداپرستی فطری است خود باشی، راه درست و برنامه درست را مییابی:(ادامه دارد...)
پاسخ قسمت اول :
داراییها تنها علل سعادت و شقاوت نیستند که بگوییم چرا دو نفر که بر خوردار از موهبات همگون میباشند، متفاوت و حتی متضاد میشوند؟ بلکه علل بسیاری برای سعادت یا شقاوت، موفقیت یا شکست،رشد یا انحطاط، ایمان یا کفر، تقوا یا معصیت و وجود دارد.
داراییها اغلب حکم ابزار و امکانات را دارند و هیچ دلیلی نیست که دو نفر از یک ابزار یک نوع استفاده ببرند. مثل دو نفر که عقل معاش دارند، یکی آن را صرف کسب درآمد حلال میکند و دیگری صرف حقهبازی و کلاهبرداری؛ دو نفر سرمایه و ثروت دارند، یکی در راه خیر مصرف میکند و دیگری در راه شرّ؛ دو نفر علم واحدی دارند، یکی در راه رشد خود و جامعه به کار میبندد، دیگری در راه هلاکت خود و مردم.
ریشه این تفاوتها و استفادههای متضاد از نعمات واحد الهی، به توجه بر می گردد و توجه نیز همیشه به سوی محبوب است. پس محبوب هر چه شد، توجه بدان سو جلب میگردد و توجه به هرسمتی متمایل شد،انسان بدان سو رهسپار میگردد.
انسان، روح دارد که اصل اوست،بدن هم دارد که لازمه حیات او در دنیای مادی است. هر کدام نیز نیازها و خواهشهایی دارند و بدیهی است که نیاز روح معنوی است، چون سنخ خودش معنوی است و نیاز جسم مادی است، چون خودش از ماده است. پس مهم است که انسان کدام را اصل بداند و به کدام توجه کند؟!
خداوند متعال و منّان، همه چگونگیهای روحی، روانی، جسمی، معنوی و مادی انسان را برای او تعریف کرده است. ابتدا و انتهایش را بیان داشته است - انا لله و انا الیه راجعون، موهبات اعطاییاش، از عقل گرفته تا نفس را بر شمرده است و میفرماید: کتابی برایت فرستادم که در آن شرح خودت است، عقل هم که دادهام، پس در آن تعقل کن: لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ - در حقيقت ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شرح شما در آن است آيا نمى انديشيد.(سوره انبیاء آیه 10)
هدف را معرفی کرده و الیه المصیر و نقشه راه را نیز در عقل که نبی درونی است و فطرت که سرشت آفرینش اوست تبیین کرده است و هم چنین برایش نبی بیرونی انبیا و کتاب و نیز امام و اسوه و رهبر هم فرستاده است و متذکر شده است که این نعمات را دادم، اما همه چیز به همان توجه خودت بر می گردد، پس اگر تو متوجه دین فطری - خداپرستی فطری است خود باشی، راه درست و برنامه درست را مییابی:(ادامه دارد...)
۱.۱k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.