آرمی ها حتما بخونید مخصوصا ته لاورا👇✨️
این داستان جالب که در باره تهیونگهتوی یکی از پیج های نیوز پیدا کردم
خیلی پیج کامل و خوبیه فالوش کنید
@adrina.a.d
یکی یه داستان درمورد روزای مدرسه ای تهیونگ تعریف کرد!🫧
مدرسه من تو همون پایه مدرسه ای هستش که تهیونگ در دگو درس میخوند و معلم تاریخم گفت که معلم تهیونگم بوده! صندلی تهیونگ معمولاً صندلی پشتی نزدیک پنجره بود اون همچنین به شهربازی میرفت و به تنهایی روی استیج می رقصید. وقتی جوونتر بود، قد بلندی نداشت و چشمها، بینی و لبهای بزرگی روی صورت کوچیک و برنزش داشت.
این درسته که اون دوستاشو برای اودیشن دنبال میکرد. معلما نگران بودن که اون قربانی کلاهبرداری شه، چون اون یک بچه بیگناه از ژئوچانگ بود، برای همین اونا تمام تلاش خودشونو کردن تا درباره بنگ شیهیوک و بیگهیت تحقیق کنن. اونا بعد از بررسی، تهیونگو برای اودیشن فرستادن حدود 3 نفر رفتن، اما فقط تهیونگ موفق شد اون در حین کارآموزی بین سئول و دگو رفت و آمد می کرد و در آخر مدرسشو منتقل کرد.
بعد از دبیو اون گاهی میومد ملاقاتشون میکرد و سلام می کرد، یک پوستر میاورد و به دوستاش نشون میداد.
(به لهجه دگو)
تهیونگ: میتونی منو پیدا کنی~
دوستاش: نمیدونم...کجایی...؟
تهیونگ: دقیقا همینجا!! این منم!!
گفتن که اینجوری بود.
وقتی که اون تو مدرسه بود، بین دانش آموزای دختر چندان محبوب نبود، اما دوستای زیادی داشت. خیلی معصوم بود و آره درسته اون تو یه باشگاه رقص بود!
#TAEHYUNG
خیلی پیج کامل و خوبیه فالوش کنید
@adrina.a.d
یکی یه داستان درمورد روزای مدرسه ای تهیونگ تعریف کرد!🫧
مدرسه من تو همون پایه مدرسه ای هستش که تهیونگ در دگو درس میخوند و معلم تاریخم گفت که معلم تهیونگم بوده! صندلی تهیونگ معمولاً صندلی پشتی نزدیک پنجره بود اون همچنین به شهربازی میرفت و به تنهایی روی استیج می رقصید. وقتی جوونتر بود، قد بلندی نداشت و چشمها، بینی و لبهای بزرگی روی صورت کوچیک و برنزش داشت.
این درسته که اون دوستاشو برای اودیشن دنبال میکرد. معلما نگران بودن که اون قربانی کلاهبرداری شه، چون اون یک بچه بیگناه از ژئوچانگ بود، برای همین اونا تمام تلاش خودشونو کردن تا درباره بنگ شیهیوک و بیگهیت تحقیق کنن. اونا بعد از بررسی، تهیونگو برای اودیشن فرستادن حدود 3 نفر رفتن، اما فقط تهیونگ موفق شد اون در حین کارآموزی بین سئول و دگو رفت و آمد می کرد و در آخر مدرسشو منتقل کرد.
بعد از دبیو اون گاهی میومد ملاقاتشون میکرد و سلام می کرد، یک پوستر میاورد و به دوستاش نشون میداد.
(به لهجه دگو)
تهیونگ: میتونی منو پیدا کنی~
دوستاش: نمیدونم...کجایی...؟
تهیونگ: دقیقا همینجا!! این منم!!
گفتن که اینجوری بود.
وقتی که اون تو مدرسه بود، بین دانش آموزای دختر چندان محبوب نبود، اما دوستای زیادی داشت. خیلی معصوم بود و آره درسته اون تو یه باشگاه رقص بود!
#TAEHYUNG
۱.۶k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.