عشق خوناشامی من پارت ۱۲
عشق خوناشامی من پارت ۱۲
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم تختم رو مرتب کردم لباس های مخصوصم رو پوشیدم و رفتم سر کارم
نمیدونم چرا امروز حالم بهتره
داشتم میرفتم که هانا صدام کرد
هانا: ا/تتتت
اومد سمتم و شروع کرد نفس نفس زدن
ا/ت: چیشده
هانا: سر خدمتکار گفته سریع جمع بشیم
ا/ت: اها اوکی
هانا اینجا بهترین دوستم بود اونم مثل من کسی رو نداشت
رفتیم جایی که سر خدمتکار گفته بود جمع بشیم
سر خدمتکار: خب بخاطر این گفتم جمع بشین که قراره چند نفر از شما برین داخل قصر و کار کنین
با خودم گفتم اگه اونجا کار کنم از دست جلا (امیدوارم درست گفته باشم)راحت میشم
با خودم خدا خدا میکردم اسم منم بگه
سر خدمتکار: اینایی که میگم تو قصر کار میکنن
سرخدمتکار: لیانا، سوفی ، جلا ، سورا
ادامه دارد...
حمایت کنین
لباس ا/ت اسلاید دوم
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم تختم رو مرتب کردم لباس های مخصوصم رو پوشیدم و رفتم سر کارم
نمیدونم چرا امروز حالم بهتره
داشتم میرفتم که هانا صدام کرد
هانا: ا/تتتت
اومد سمتم و شروع کرد نفس نفس زدن
ا/ت: چیشده
هانا: سر خدمتکار گفته سریع جمع بشیم
ا/ت: اها اوکی
هانا اینجا بهترین دوستم بود اونم مثل من کسی رو نداشت
رفتیم جایی که سر خدمتکار گفته بود جمع بشیم
سر خدمتکار: خب بخاطر این گفتم جمع بشین که قراره چند نفر از شما برین داخل قصر و کار کنین
با خودم گفتم اگه اونجا کار کنم از دست جلا (امیدوارم درست گفته باشم)راحت میشم
با خودم خدا خدا میکردم اسم منم بگه
سر خدمتکار: اینایی که میگم تو قصر کار میکنن
سرخدمتکار: لیانا، سوفی ، جلا ، سورا
ادامه دارد...
حمایت کنین
لباس ا/ت اسلاید دوم
۸.۳k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.