فیک مافیای سرد part : 2
کوک *
وقتی وارد کلاس شدم متوجه یه دختری شدم که انگاری تازه اومده بود این مدرسه هات و کیوت بود معلم اومد داخل کلاس و رفت خودش رو معرفی کرد گفت که اسمش ا/ت دنلیک هست فامیلیش برام آشنا بود حالا بعدا میفهمم کیه خوب وقتی زنگ خورد میرم و قانون های اینجا رو بهش میگم الان وقتی بود که معلم جاها رو تعیین میکرد
معلم *
خب ا/ت تو پیش جیمین و جونگ کوک تو هم پیش جیهوپ یعنی کنار میز جیمین
یونا *
وایییییی ا/ت دختر بدبخت شدی
+ چرا ؟
بابا رفتی پیش کسایی نشتی که
که معلم پرید وسط حرف یونا خب خانم ها اگر صحبت هاتون تموم شده بشینید که میخوام درس رو شروع کنم
یونا و ا/ت نشستن
ا/ت *
داشتم نکته هایی که معلم میگفتم رو مینوشتم که نگاه های سنگین اون پسره که فهمیدم اسمش جونگ کوکه روی خودم حس کردم وقتی نگاش کردم یه چشمک بهم زد و من تعجب کردم وا این چش بود ایشش ولش کن بابا
جیمین *
هی میگم جونگ کوک این دختره که پیش من نشسته به نظرم دختر خوبیه
- عه واقعا خب که چی ؟
جیمین :بابا منظورم اینکه نمیخوای امتحانش کنی
- عه هیششش ساکت عه ( عصبانی )
جیمین : خب بابا چته
تهیونگ رو با ته نشون میدم
ته : جونگ کوک یادت باشه بهش قانونای اینجا رو بهش بگی ( ته پشت کوک میشینه و داره در گوشش میگه )
- آره میدونم قراره وقتی زنگ خورد بهش بگم
ته : راستی اون دوتا یونا و نانسی دوستای صمیمیش هستن
- عه واقعا پس حتما مثل همونه رو مخه ته : آره شاید
ا/ت *
دیدم اون چندتا پسر که بغل من نشسته بودن خیلی پچ پچ میکردن و من تمرکزم رو از دست داده بودم و خیلی عصبی شدم که به بغل دستیم همون جیمین گفتم که میشه حرف های خیلی مهمتون رو بزارید برای بعد من اصلا نمیتونم تمرکز کنم آروم گفتم ولی تند و حالت عصبانی که دیدم همون پسره جونگ کوک با یه لبخند عصبی داره بهم نگاه میکنه و من انگار داشتم با دیوار حرف میزم و اصلا به حرف هام توجه نکردن ایشش
- وای دیدی گفتم اینم مثل اونا رو مخه
ته : وای آره
جیمین : پس کوک باید یه درس حسابی بهش بدی
- آره 😈
+ وایییییی خیلی دارین زر زر میکنیدااا
خانم ببخشید میشه جای من رو عوض کنید لطفا
چرا ا/ت اتفاقی افتاده
+ بله این آقایون نصبتا محترم خیلی دارن حرف میزنن و حواسه منو پرت میکنن
نویسنده *
چون معلم میدونست جونگ کوک و دوستاش کیان هستن هیچی نگفت خانم دنلیک لطفا بفرمایید بشینید
+ ولی آخه ایشش
- مثل اینکه واقعا دلش میخواد اون روی مافیاییم رو ببینه
ادامه دارد .......
لایک و فالو کنید لطفا
شرط ها
لایک : 5 تا
وقتی وارد کلاس شدم متوجه یه دختری شدم که انگاری تازه اومده بود این مدرسه هات و کیوت بود معلم اومد داخل کلاس و رفت خودش رو معرفی کرد گفت که اسمش ا/ت دنلیک هست فامیلیش برام آشنا بود حالا بعدا میفهمم کیه خوب وقتی زنگ خورد میرم و قانون های اینجا رو بهش میگم الان وقتی بود که معلم جاها رو تعیین میکرد
معلم *
خب ا/ت تو پیش جیمین و جونگ کوک تو هم پیش جیهوپ یعنی کنار میز جیمین
یونا *
وایییییی ا/ت دختر بدبخت شدی
+ چرا ؟
بابا رفتی پیش کسایی نشتی که
که معلم پرید وسط حرف یونا خب خانم ها اگر صحبت هاتون تموم شده بشینید که میخوام درس رو شروع کنم
یونا و ا/ت نشستن
ا/ت *
داشتم نکته هایی که معلم میگفتم رو مینوشتم که نگاه های سنگین اون پسره که فهمیدم اسمش جونگ کوکه روی خودم حس کردم وقتی نگاش کردم یه چشمک بهم زد و من تعجب کردم وا این چش بود ایشش ولش کن بابا
جیمین *
هی میگم جونگ کوک این دختره که پیش من نشسته به نظرم دختر خوبیه
- عه واقعا خب که چی ؟
جیمین :بابا منظورم اینکه نمیخوای امتحانش کنی
- عه هیششش ساکت عه ( عصبانی )
جیمین : خب بابا چته
تهیونگ رو با ته نشون میدم
ته : جونگ کوک یادت باشه بهش قانونای اینجا رو بهش بگی ( ته پشت کوک میشینه و داره در گوشش میگه )
- آره میدونم قراره وقتی زنگ خورد بهش بگم
ته : راستی اون دوتا یونا و نانسی دوستای صمیمیش هستن
- عه واقعا پس حتما مثل همونه رو مخه ته : آره شاید
ا/ت *
دیدم اون چندتا پسر که بغل من نشسته بودن خیلی پچ پچ میکردن و من تمرکزم رو از دست داده بودم و خیلی عصبی شدم که به بغل دستیم همون جیمین گفتم که میشه حرف های خیلی مهمتون رو بزارید برای بعد من اصلا نمیتونم تمرکز کنم آروم گفتم ولی تند و حالت عصبانی که دیدم همون پسره جونگ کوک با یه لبخند عصبی داره بهم نگاه میکنه و من انگار داشتم با دیوار حرف میزم و اصلا به حرف هام توجه نکردن ایشش
- وای دیدی گفتم اینم مثل اونا رو مخه
ته : وای آره
جیمین : پس کوک باید یه درس حسابی بهش بدی
- آره 😈
+ وایییییی خیلی دارین زر زر میکنیدااا
خانم ببخشید میشه جای من رو عوض کنید لطفا
چرا ا/ت اتفاقی افتاده
+ بله این آقایون نصبتا محترم خیلی دارن حرف میزنن و حواسه منو پرت میکنن
نویسنده *
چون معلم میدونست جونگ کوک و دوستاش کیان هستن هیچی نگفت خانم دنلیک لطفا بفرمایید بشینید
+ ولی آخه ایشش
- مثل اینکه واقعا دلش میخواد اون روی مافیاییم رو ببینه
ادامه دارد .......
لایک و فالو کنید لطفا
شرط ها
لایک : 5 تا
۶.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.