سناریو درخواستی
(وقتی تو کنسرت یه نفر هعی بهت نزدیک میشه)
...
ات: هعی میشه یکم برین اونور
پسره: نه نه تو امشب مال من میشی کوچولو
ات: ولم کننننن ولم کننننن کمکککک( جیغ.... پسره از کمره ات گرفت بود و ولش نمیکرد و دستاشو داشت میبرد سمت سینه هاش)
( اعضا در حال اجرا اهنگ دینامیت بودن...الان پارت جونگ کوک بود)
جیمین: هعی تهیونگ اونجارو
تهیونگ: ( نگاهشو برد به جایی که جیمین میگه) اون پسره داره به اون دختر تجاوز میکنه
جیمین: زود باش باید بریم
تهیونگ: ولی ما در حال اجرای اهنگیم
جیمین: نمیتونیم همینجور ولش کنیم
...
ات: ولم کننننن ( جیغ و گریه)
یونگی: ( با میکروفون) هعی پسر اون دختر ول کن ( که اهنگ قطع میشه و همه نگاهشون میره به سمت ات)
پسره: ( به کارش ادامه میداد که)
ذهن جونگ کوک: بدجوری حرصم گرفته بود برای همین میکروفون انداختم زمین و از بادیگارد ها رد شدم و رفتم سمت اون پسر و از یقه اش گرفتم و چسبوندم به نرده ی فلزی)
نامجون: جونگ کوک اروم باش ولش کن ( با میکروفون)
جونگ کوک: این حرومزاده باید ادب بشه که دیگه به دختر مردم تجاوز نکنه
( ارمی ها همشون به سمت جونگ کوک میرفتن که نزدیکش بشن ولی بادیگارد ها رفتن تو جمعیت و سعی داشتن کنترل کنن همه چیزو)
جونگ کوک: یبار دیگه به این دختر نزدیک شی با من طرفی ( یقه اش ول کرد و دست ات رو گرفت و از نرده ها رد شدن و رفتن رو استیج پیش بقیه اعضا)
جین: هعی دختر حالت خوبه؟
ات: اوهوم ( بغضش ترکید و دستاشو گذاشت رو صورتش و گریه میکرد)
جیهوپ: ( رفت بغلش کرد) اروم باش تموم شد باشه ؟
ات: اوهوم هق
نامجون: عا خدا بچه ها بیاین
( همشون ات رو بغل کردن و بعد کنسرت ات رفت خونشون و بعد اون دیگه هیچ اتفاقی نیوفتاد و ات اون لحظه رو هیچ وقت فراموش نکرد)
...
ات: هعی میشه یکم برین اونور
پسره: نه نه تو امشب مال من میشی کوچولو
ات: ولم کننننن ولم کننننن کمکککک( جیغ.... پسره از کمره ات گرفت بود و ولش نمیکرد و دستاشو داشت میبرد سمت سینه هاش)
( اعضا در حال اجرا اهنگ دینامیت بودن...الان پارت جونگ کوک بود)
جیمین: هعی تهیونگ اونجارو
تهیونگ: ( نگاهشو برد به جایی که جیمین میگه) اون پسره داره به اون دختر تجاوز میکنه
جیمین: زود باش باید بریم
تهیونگ: ولی ما در حال اجرای اهنگیم
جیمین: نمیتونیم همینجور ولش کنیم
...
ات: ولم کننننن ( جیغ و گریه)
یونگی: ( با میکروفون) هعی پسر اون دختر ول کن ( که اهنگ قطع میشه و همه نگاهشون میره به سمت ات)
پسره: ( به کارش ادامه میداد که)
ذهن جونگ کوک: بدجوری حرصم گرفته بود برای همین میکروفون انداختم زمین و از بادیگارد ها رد شدم و رفتم سمت اون پسر و از یقه اش گرفتم و چسبوندم به نرده ی فلزی)
نامجون: جونگ کوک اروم باش ولش کن ( با میکروفون)
جونگ کوک: این حرومزاده باید ادب بشه که دیگه به دختر مردم تجاوز نکنه
( ارمی ها همشون به سمت جونگ کوک میرفتن که نزدیکش بشن ولی بادیگارد ها رفتن تو جمعیت و سعی داشتن کنترل کنن همه چیزو)
جونگ کوک: یبار دیگه به این دختر نزدیک شی با من طرفی ( یقه اش ول کرد و دست ات رو گرفت و از نرده ها رد شدن و رفتن رو استیج پیش بقیه اعضا)
جین: هعی دختر حالت خوبه؟
ات: اوهوم ( بغضش ترکید و دستاشو گذاشت رو صورتش و گریه میکرد)
جیهوپ: ( رفت بغلش کرد) اروم باش تموم شد باشه ؟
ات: اوهوم هق
نامجون: عا خدا بچه ها بیاین
( همشون ات رو بغل کردن و بعد کنسرت ات رفت خونشون و بعد اون دیگه هیچ اتفاقی نیوفتاد و ات اون لحظه رو هیچ وقت فراموش نکرد)
۶.۹k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.