پارت۲۲
نیکا:دیانا من گشنمههه
دیانا:خب من چه برو به یکی دیگه بگو
تیکه بود
نیکا:مثلا کی
دیانا:عشقت
نیکا:گوش چرا من نمیببنم؟
دیانا:با چشمام به ارسلان اشاره کردم اونم نگاه میکردو میخندید
نیکا:اها آقای کاشی منظورتون آخه ما خیلی وقته که باوهم هیچ حرفی نداریم
ارسلان:ولی من دارم نیکا من دارم
نیکا:مشتاق شنیدن نیستم
ارسلان:نیکا بیا دستشو گرفتم بردم اونور پاساژ
نیکا:بنال تا دو دقیقه وقت داری
ارسلان:خب نیکو فک میکنی من بهت خیانت کردم نه من مقصر نیستم اون شقایق باداد گفتم بعد گرفتمش توبغلم
نیکا:با خجالت گفتم
ببخشید😕
ارسلان:حالا بخندددد😂
نیکا😂
دیانا:خب من چه برو به یکی دیگه بگو
تیکه بود
نیکا:مثلا کی
دیانا:عشقت
نیکا:گوش چرا من نمیببنم؟
دیانا:با چشمام به ارسلان اشاره کردم اونم نگاه میکردو میخندید
نیکا:اها آقای کاشی منظورتون آخه ما خیلی وقته که باوهم هیچ حرفی نداریم
ارسلان:ولی من دارم نیکا من دارم
نیکا:مشتاق شنیدن نیستم
ارسلان:نیکا بیا دستشو گرفتم بردم اونور پاساژ
نیکا:بنال تا دو دقیقه وقت داری
ارسلان:خب نیکو فک میکنی من بهت خیانت کردم نه من مقصر نیستم اون شقایق باداد گفتم بعد گرفتمش توبغلم
نیکا:با خجالت گفتم
ببخشید😕
ارسلان:حالا بخندددد😂
نیکا😂
۷.۹k
۱۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.