جایی نوشته بود:
جایی نوشته بود:
تو تاکسی یه پسر بچه ، به مامانش میگفت حس میکنم دارم خفه میشم. مامانش گفت چرا عزیزِ دلم؟ گفت آخه حوصله ندارم نفس بکشم....
چقدر حالِ این روزای یه سریامونه...
تو تاکسی یه پسر بچه ، به مامانش میگفت حس میکنم دارم خفه میشم. مامانش گفت چرا عزیزِ دلم؟ گفت آخه حوصله ندارم نفس بکشم....
چقدر حالِ این روزای یه سریامونه...
۷.۸k
۱۷ آذر ۱۴۰۱