ایدل مورد علاقم part2
پارت2
که پام لیز خوردو افتادم تو استخر
نمیتونستم کاری کنمو جیغ میزدمو کمک میخواستم
چشام بسته شدو هیچی نفهمیدم
««««
سرفه کنان چشامو باز کردم توی اتاق رو تخت بودم
اروم اروم رو تخت نشستم یکی دستمو با باند بسته بود
من کجام؟ اینجا خونه ی کیه؟ ل.لباسامو کی عوض کرده
در باز شد
چی؟
من خونه ی اینا چیکار میکنم؟
جیمین:بیدار شدی؟حالت خوبه؟
ا.ت:م.من اینجا چیکار میکنم؟
تهیونگ پشت سرش با جعبه کمک های اولیه اومد داخل
تهیونگ: خودت جیغ میزدی کمک ماهم بدو بدو اومدیم تا بهت کمک کنیم
ات:عاعم میدونم و ممنونم
چند نفر دیگشونم اومدن داخل
جین:بلاخره بیدار شد *لبخند
جیمین:تعجب نکردی وقتی فهمیدی تو ویلای مایی؟
ا.ت:چرا ولی خب قرار بود فردا ببینمتون
تهیونگ داشت بهم نزدیک میشد(منحرف نشوید از اون نزدیک شدنا نیست)
ا.ت:میخوای چیکار کنی؟
تهیونگ: باندتو عوض میکنم
ا.ت:راستی لباسام ک.کی لباسامو عوض کرد
کوک:نگران نباش کاره اجوما بود
یه لبخند زدم بهش
جین:گفتی فردا قرار بود مارو ببینی؟
ات:هوم
جین:بچه ها فردا برنامه ای چیزی داریم؟
ا.ت:عاعام نه یادم رفت
جیمین: چیو؟
ات:من چیزم همین چیز بود دیگه
ا.ت:هان من خواهر مینگ یو عم هیانگ ا.ت
نامی:چیی؟
ا.ت:هوم
جیمین:داری دروغ میگی؟
ا.ت:نه دروغم کجا بود؟
جیمین:داری دروغ میگی رئیس هیچوقت نگفته بود خواهر داره
ا.ت:چمیدونم حتما یادش رفته تاشه شما یه هفتست که باهاش قرار داد بستشن
جیمین:اگه راست میگی ثابتش کن
ا.ت:واااا تو خیلی بد حرف میزنی
جیمین:چون میدونم تو هدفت چیه
ا.ت:هدفم چیه
ا.ت:اخخ به نظرم کافیه تهیونگ
تهیونگ: فقط یه دیقه دیگه صبر کن گره اش بزنم
جیمین:تو هم یه ساسنگ فنی میدونم
گوشیشو در اورد
جیمین:از یه عکس میگیرم و به رئیس میگم که تو بلک لیست بزارتت
کوک:جیمین بیخیال شو
ا.ت:خب بزاره تو بلک لیست اولا که من از عمد نیومدم اینجا دوما داداشم عمرا بیاد منو تو بلک لیست بزار که بزاره من یه طرفدار ساده ام و فقط اهنگاتونو گوش میکنم حتی یک بارم بیوگرافیتونو نخوندم فقط اسماتونو بلدم
جیمین:چجوری وارده اینجا شدی؟
ا.ت:ی.یکی دنبالم میکرد من ترسیدم دیگه به اخرش رسیدم مجبورشدم از روی دیوار بپرم داخل اما نمیدونستم از اینجا سر در میارم
جیمین:دروغ نگو
ات:تموم شد؟میخوام از اینجا برم اگه بخاطره برادرم نبود مجبور نبودم تهمتتو تحمل کنم حالا فهمید تموم اون که تو درمورد فنات فقط فیلم بازی میکنی
جین:م.من از طرفش عذر میخوام ا.ت
ا.ت:نه من عذر خواهی از هیچکس نمیخوام تنها چیزی که میخوام اینه که بهم تهمت نزنن
ا.ت:ممنونم تهیونگ *لبخند
تهیونگ: خواهش میکنم ا.ت بابت رفتار جیمین معذرت میخوام
ا.ت:چرا همتون اینجا دارین از طرف اون عذرخواهی میکنین مگه خودش دهن نداره
بهم بد نگاه کردو رفت
از جام بلند شدم
ات:تهیونگ م.من گوشیم سوخته میتونی برام ماشین بگیری؟
تهیونگ: ا.الان میخوای بری اخه شبه
ا.ت:مشکلی نیست اینجا نمونم بهتره
جین:به راننده میگم برسونتت
ا.ت:ممنون
جین:ببینم تو واقعا خواهرشی
ا.ت:اگه گوشیم سالم بود میتونستم عکسامونو نشونت بدم
کوک:بازم بخاطره تند خویی جیمین ببخشید دله خوشی از ساسنگ فنا نداره
ا.ت:نادیده میگیرم بلاخره قراره خیلی همو ببینیم این واسه دیدار اول خوب نیست*لبخند
ا.ت: خب بهتره من برم
جین:عاه راننده امادس همراهیت میکنم
ا.ت:ممنون
باهم رفتیم سمت در همینوطور تو راه خونه رو انالیز کردم خیلی خونه ی قشنگی بود توی حیاط یه ماشین بود که سرنشین داشت
جین:سوهو میرسونتت
ا.ت:ممنونم هیونگ *لبخند
ا.ت:شب بخیر*لبخند
جین:به امید دیدار*لبخند
سوار ماشین شدم
به سمت خونه حرکت کردم
..
که پام لیز خوردو افتادم تو استخر
نمیتونستم کاری کنمو جیغ میزدمو کمک میخواستم
چشام بسته شدو هیچی نفهمیدم
««««
سرفه کنان چشامو باز کردم توی اتاق رو تخت بودم
اروم اروم رو تخت نشستم یکی دستمو با باند بسته بود
من کجام؟ اینجا خونه ی کیه؟ ل.لباسامو کی عوض کرده
در باز شد
چی؟
من خونه ی اینا چیکار میکنم؟
جیمین:بیدار شدی؟حالت خوبه؟
ا.ت:م.من اینجا چیکار میکنم؟
تهیونگ پشت سرش با جعبه کمک های اولیه اومد داخل
تهیونگ: خودت جیغ میزدی کمک ماهم بدو بدو اومدیم تا بهت کمک کنیم
ات:عاعم میدونم و ممنونم
چند نفر دیگشونم اومدن داخل
جین:بلاخره بیدار شد *لبخند
جیمین:تعجب نکردی وقتی فهمیدی تو ویلای مایی؟
ا.ت:چرا ولی خب قرار بود فردا ببینمتون
تهیونگ داشت بهم نزدیک میشد(منحرف نشوید از اون نزدیک شدنا نیست)
ا.ت:میخوای چیکار کنی؟
تهیونگ: باندتو عوض میکنم
ا.ت:راستی لباسام ک.کی لباسامو عوض کرد
کوک:نگران نباش کاره اجوما بود
یه لبخند زدم بهش
جین:گفتی فردا قرار بود مارو ببینی؟
ات:هوم
جین:بچه ها فردا برنامه ای چیزی داریم؟
ا.ت:عاعام نه یادم رفت
جیمین: چیو؟
ات:من چیزم همین چیز بود دیگه
ا.ت:هان من خواهر مینگ یو عم هیانگ ا.ت
نامی:چیی؟
ا.ت:هوم
جیمین:داری دروغ میگی؟
ا.ت:نه دروغم کجا بود؟
جیمین:داری دروغ میگی رئیس هیچوقت نگفته بود خواهر داره
ا.ت:چمیدونم حتما یادش رفته تاشه شما یه هفتست که باهاش قرار داد بستشن
جیمین:اگه راست میگی ثابتش کن
ا.ت:واااا تو خیلی بد حرف میزنی
جیمین:چون میدونم تو هدفت چیه
ا.ت:هدفم چیه
ا.ت:اخخ به نظرم کافیه تهیونگ
تهیونگ: فقط یه دیقه دیگه صبر کن گره اش بزنم
جیمین:تو هم یه ساسنگ فنی میدونم
گوشیشو در اورد
جیمین:از یه عکس میگیرم و به رئیس میگم که تو بلک لیست بزارتت
کوک:جیمین بیخیال شو
ا.ت:خب بزاره تو بلک لیست اولا که من از عمد نیومدم اینجا دوما داداشم عمرا بیاد منو تو بلک لیست بزار که بزاره من یه طرفدار ساده ام و فقط اهنگاتونو گوش میکنم حتی یک بارم بیوگرافیتونو نخوندم فقط اسماتونو بلدم
جیمین:چجوری وارده اینجا شدی؟
ا.ت:ی.یکی دنبالم میکرد من ترسیدم دیگه به اخرش رسیدم مجبورشدم از روی دیوار بپرم داخل اما نمیدونستم از اینجا سر در میارم
جیمین:دروغ نگو
ات:تموم شد؟میخوام از اینجا برم اگه بخاطره برادرم نبود مجبور نبودم تهمتتو تحمل کنم حالا فهمید تموم اون که تو درمورد فنات فقط فیلم بازی میکنی
جین:م.من از طرفش عذر میخوام ا.ت
ا.ت:نه من عذر خواهی از هیچکس نمیخوام تنها چیزی که میخوام اینه که بهم تهمت نزنن
ا.ت:ممنونم تهیونگ *لبخند
تهیونگ: خواهش میکنم ا.ت بابت رفتار جیمین معذرت میخوام
ا.ت:چرا همتون اینجا دارین از طرف اون عذرخواهی میکنین مگه خودش دهن نداره
بهم بد نگاه کردو رفت
از جام بلند شدم
ات:تهیونگ م.من گوشیم سوخته میتونی برام ماشین بگیری؟
تهیونگ: ا.الان میخوای بری اخه شبه
ا.ت:مشکلی نیست اینجا نمونم بهتره
جین:به راننده میگم برسونتت
ا.ت:ممنون
جین:ببینم تو واقعا خواهرشی
ا.ت:اگه گوشیم سالم بود میتونستم عکسامونو نشونت بدم
کوک:بازم بخاطره تند خویی جیمین ببخشید دله خوشی از ساسنگ فنا نداره
ا.ت:نادیده میگیرم بلاخره قراره خیلی همو ببینیم این واسه دیدار اول خوب نیست*لبخند
ا.ت: خب بهتره من برم
جین:عاه راننده امادس همراهیت میکنم
ا.ت:ممنون
باهم رفتیم سمت در همینوطور تو راه خونه رو انالیز کردم خیلی خونه ی قشنگی بود توی حیاط یه ماشین بود که سرنشین داشت
جین:سوهو میرسونتت
ا.ت:ممنونم هیونگ *لبخند
ا.ت:شب بخیر*لبخند
جین:به امید دیدار*لبخند
سوار ماشین شدم
به سمت خونه حرکت کردم
..
۳۱.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.