معشوقه ای از بچه گی
معشوقه ای از بچه گی
۲.
تونستن یه خونه ی کوچیک بگیرن
(نکته ایمی هم ابتدایی و هم راهنمایی با مایکی مدرستون یکی بوده
ایمی و برادرش کل تابستون رو کار کردن تا بتونن خونه بخرن روز اول مدرسه بود و میتونم بگم یکی از بد ترین روز هایه دنیاس نه بخاطر شروع شدن مدرسه بخاطر اینه که نه ماه باید با بچه هایی درس بخونم که دنبال کوچیک ترین چیزی هستن که منو عضیت کنن مخصوصا الان که چند ماهه پدر مادرم فوت کردن وقتی دره کلاس رو باز کردم فقط یه پسر مو کرمی که فکر کنم خواب بود دیدم فکر کنم خیلی زود امدم اما خوبه میتونم جایی رو که میخام بشینم
از اونجایی که کاملاً میدونم همه ی بچه های سال قبلی هستن رفتم پیشه اون پسره نشستم بنظر نمیومد که پر حرف باشه خوبه چون حوصله ندارم یکی کلا تو گوشم وق وق کنه
وقتی تی رفتم پیشش نشستم یکی از چشماشو باز کرد تا ببینه کیه اولین باره درمرد یه پسر اینجوری میگم اما چشماش خیلی قشنگ بود اما چون میلی به حرف زدن نداشت چیزی نگفتم
که یهو ...
۲.
تونستن یه خونه ی کوچیک بگیرن
(نکته ایمی هم ابتدایی و هم راهنمایی با مایکی مدرستون یکی بوده
ایمی و برادرش کل تابستون رو کار کردن تا بتونن خونه بخرن روز اول مدرسه بود و میتونم بگم یکی از بد ترین روز هایه دنیاس نه بخاطر شروع شدن مدرسه بخاطر اینه که نه ماه باید با بچه هایی درس بخونم که دنبال کوچیک ترین چیزی هستن که منو عضیت کنن مخصوصا الان که چند ماهه پدر مادرم فوت کردن وقتی دره کلاس رو باز کردم فقط یه پسر مو کرمی که فکر کنم خواب بود دیدم فکر کنم خیلی زود امدم اما خوبه میتونم جایی رو که میخام بشینم
از اونجایی که کاملاً میدونم همه ی بچه های سال قبلی هستن رفتم پیشه اون پسره نشستم بنظر نمیومد که پر حرف باشه خوبه چون حوصله ندارم یکی کلا تو گوشم وق وق کنه
وقتی تی رفتم پیشش نشستم یکی از چشماشو باز کرد تا ببینه کیه اولین باره درمرد یه پسر اینجوری میگم اما چشماش خیلی قشنگ بود اما چون میلی به حرف زدن نداشت چیزی نگفتم
که یهو ...
۱.۹k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.