Funny & fierce25
Funny & fierce
Part25
سعی کردم حواسمو جمع کنم و به سختی موفق شدم ولی بعد از چند دقیقه سونگهون یه کاغذ رو داد بهم
کاغذ رو باز کردم از خوشحالی نزدیک بود بیهوش بشم
روی اون کاغذ نوشته بود...
(میتونم اسمت رو بدونم؟)
ذوق مرگ شدمو یه جیغ بلند زدم
بعد از اینکه همه بهم نگاه کردن سریع جلوی دهنم رو گرفتم و معذرت خواهی کردم
®اتفاقی افتاده ا.ت؟
+معذرت میخوام استاد
لپام سرخ شده بود و از خجالت نمیتونستم به جز کتاب جای دیگه ای رو نگاه کنم
بالاخره زنگ خورد
میخواستم سریع بلند بشم و برم که سونگون دستمو گرفت
#نمیخوای جوابمو بدی؟
دوباره لپام سرخ شد
اون حتی دستمم گرفته بود
+من... من.. ا.ت هستم
#فکر این اسمو قبلا شنیدم
+اممم...
#اهان یادم اومدم این اسم، اسم دوست دختر ایندم هست😉
با این حرفش قلبم مثل تلمبه تندتند میزد
#ا.ت با من قرار می زاری؟
ضربان قلبم بیشتر شد نزدیک بود سکته کنم
+اره ههههههههه
#😊
از خوشحالی داشتم میمردم
ولی...
+میتونم ازت یه سوال بپرسم؟
#اره
+توی این دانشگاه دخترایی هستن که از من خوشگل تر هستن پس چرا منو انتخاب کردی؟
#چون....
بلند شد و لبشو کبوند رو لبام
#چون تو قبل منو لرزوندی
بعد از این حرفش دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم سریع اون محل رو ترک کردم
برگشتم خونه و هی بالا و پایین میپریدم
رفتم تو اتاقم و دوباره نامشو باز کردمو ذوق مرگ شدم
وقتی پشت برگرو نگاه کردم یه شماره دیدم
یعنی شماره ی سونگون بود
از روی کنجکاوی به اون شماره پیام دادم
(صفحه گوشی)
+سلام
(چون که فعلا اون شخص ناشناس هست از این؟ علامت استفاده میکنم)
؟ سلام. ا.ت تویی؟
+اره ولی تو کی هستی؟ .......
#فیک #جیمین #bts
Part25
سعی کردم حواسمو جمع کنم و به سختی موفق شدم ولی بعد از چند دقیقه سونگهون یه کاغذ رو داد بهم
کاغذ رو باز کردم از خوشحالی نزدیک بود بیهوش بشم
روی اون کاغذ نوشته بود...
(میتونم اسمت رو بدونم؟)
ذوق مرگ شدمو یه جیغ بلند زدم
بعد از اینکه همه بهم نگاه کردن سریع جلوی دهنم رو گرفتم و معذرت خواهی کردم
®اتفاقی افتاده ا.ت؟
+معذرت میخوام استاد
لپام سرخ شده بود و از خجالت نمیتونستم به جز کتاب جای دیگه ای رو نگاه کنم
بالاخره زنگ خورد
میخواستم سریع بلند بشم و برم که سونگون دستمو گرفت
#نمیخوای جوابمو بدی؟
دوباره لپام سرخ شد
اون حتی دستمم گرفته بود
+من... من.. ا.ت هستم
#فکر این اسمو قبلا شنیدم
+اممم...
#اهان یادم اومدم این اسم، اسم دوست دختر ایندم هست😉
با این حرفش قلبم مثل تلمبه تندتند میزد
#ا.ت با من قرار می زاری؟
ضربان قلبم بیشتر شد نزدیک بود سکته کنم
+اره ههههههههه
#😊
از خوشحالی داشتم میمردم
ولی...
+میتونم ازت یه سوال بپرسم؟
#اره
+توی این دانشگاه دخترایی هستن که از من خوشگل تر هستن پس چرا منو انتخاب کردی؟
#چون....
بلند شد و لبشو کبوند رو لبام
#چون تو قبل منو لرزوندی
بعد از این حرفش دیگه نمیتونستم خودمو کنترل کنم سریع اون محل رو ترک کردم
برگشتم خونه و هی بالا و پایین میپریدم
رفتم تو اتاقم و دوباره نامشو باز کردمو ذوق مرگ شدم
وقتی پشت برگرو نگاه کردم یه شماره دیدم
یعنی شماره ی سونگون بود
از روی کنجکاوی به اون شماره پیام دادم
(صفحه گوشی)
+سلام
(چون که فعلا اون شخص ناشناس هست از این؟ علامت استفاده میکنم)
؟ سلام. ا.ت تویی؟
+اره ولی تو کی هستی؟ .......
#فیک #جیمین #bts
۱۰.۱k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.