شاید داستان یه اکیپ؟ از نوع داغونش

یه نفرو از یه داستانی نجات دادم
ازم کوچیکتر بود
ولی خب بزرگ تر بود بود
خیلی میفهمید
همچیو میدونست
و خیلی قوی بود
توی خوانواده اوکی ای نبود
ی جورایی داشت مورد ازار قرار میگرفت
همیشه از اینکه من انقدر با پسرا اوکی ام و ازشون نمیترسم مشکل داشت و سرش غر میزد
میترسید ازشون
من اونو بار ها و بار ها غرق خون دیدم
خیلی ازش میگذره
سه سال؟
فکر میکنم فقط یه بار دیدمش
شایدم بیشتر
من بار ها خوابشو دیدم
ینی من اونو همیشه میدیدم ولی نه از نزدیک
یادم نمیره
روشوییشون پر خون بود
کف حموم
ولی اون همیشه مارو کنار هم نگه میداشت
اکیپمونو شایدم اکیپ نبودیم؟
داشتن از هم میپاشیدن تا من پیداش کردم یا منو پیدا کردن
بعدش نمیدونم چی شد
منو اون؟
پیچیدس
ی اکیپ داغون
ی دختر عادی و یکم مغرور
انگار گم شده بود
میدونی انگار که بعد اون نتونست
من
......
........
........
.........
و؟
اولین نفری بود که غیب شد
اون رفت
انگار همه گم شدن
بعد اون ......تصادف کرد
.....؟
همچیو یادش رفت
......رفت پی درس و دیونه شد و هممون رو بلاک کرد
...... رو یادم رفت
اون اهمیت میداد
ولی دور شد
و ......
همون دختر کوچیکمون
قبلا اینطوری نبود
با چند تا تکس میشناختی بقیه رو
چرا فکر میکنی اونی که رفته همونیه که اولش ازش صحبت میکردم
زیر پستای قدیمی باهم حرف میزدیم
دایرکت چیز مسخره ای بود
داستان ی اکیپ داغونه
چرا دنبال اونی که اول رفته میگردی
اهمیت میدادن
من دیونه .....بودم ولی نه اونجوری که فکر میکنی
فقط اون کوچولو بود و من یکم دیونه و از همشون قوی تر؟
ما باحال بودیم
خفن بودیم
باهم بودیم
هرکدومشون یا هرکدوممون اگه با پیج فیک پیام میزاشت یا پیج دیگه از راه مینداخت
میفهمیدیم
اون موقع بلد نبودم کسی رو هک کنم و این کارا
از نوع چت کردن
تایپ
انتخاب عکس
انتخاب بیو
کوچیکترین نشون کافی بود
تا همو بشناسیم
من اگه با ده تا پیج کامنت میزاشتم اونا همیشه جوری جواب میدادن که جوابمو میدن
میفهمیدن
ما تصمیم گرفتیم هشتگ های خاصی رو استفاده کنیم
ولی اونا هیچ وقت به ترتیب نفهمیدن
داستان یه اکیپ داغون فرق میکنه
حالا هرچی
نمیدونم چیشد که این باز شد
داستانی نبود که دوست داشته باشم باز بشه
اما نمیدونم
خیلی وقت بود که بسته نگهش داشته بودم
حالا که باز شد گفتم بازش کنم
و اگه حرفی داشته باشم اینه که
من دیونه اون اکیپ داغون بودم
دوباره حرف زدن باهاشون»»»»

از ادما دوری کنید فعلا