part 13 : my half brother
جونگ کوک : حق نداری اینکار کنی
ا.ت : من دوست ندارم بزار برم
جونگ کوک : تو تا آخر عمرت ملکه ی این عمارت باقی میمونی
شب شده بود و ا.ت مثل بچه گربه ها پتو رو دور خودش پیچونده بود و کنار اتاق نشسته بود و داشت بیرون رو نگاه میکرد
که جونگ کوک اومد تو
اومد کنار ات
جونگ کوک: فرشته کوچولو ی من چی شدا
ا.ت : میشه بری
جونگ کوک : هرچیزی رو از من بخواه جز این که تتهات بزارم
ا.ت : برو جونگ کوک تو دیگه واسه ی من تموم شدی
جونگ کوک : چی داری میگی
ا.ت: برو جونگ کوک خواهش میکنم
جونگ کوک : من نمیرم نه میزارم تو بری تو تا ابد اینجا میمونی فهمیدی
ا.ت : من میرم بلاخره میفهمی : ا.ت توی دلش( با بچم ) مردی مثل تو لیاقت پدر شدن نداره
ادمین : اصلا گیج نشید حالا میفهمید چی شده و چی قراره بشه فقط همینطور بخونید و تصورتان رو قوی بفرمایید
میا : ا.ت آروم بیا خب
ا.ت : خیله خب
و آروم از روی دیوار پریدن پایین
سوجین : دختره ی دیوونه خوشگل خاله یه چیزیش میشه آروم بیا پایین خب ( آروم )
ا.ت : خوشگل خاله حالا اندازه لوبیا هم نیست ( اروم )
سوجین : بیا بریم تا کسی متوجهمون نشده ( آروم )
میا و ا.ت و سوجین سوار ماشین شدن و رفتن به سمت عمارتی که سوجین تدارک دیده بود
ا.ت : وایی اینجا چقدر خوشگله
خاله مینجی : ا.ت دخترم ( بغص )
ا.ت با گریه اسمش رو صدا زد و خودش رو توی آغوش خاله پرت کرد
مینجی : قربونت برم عزیزکم ( گریه )
میا : خاله داری مامان بزرگ میشی میدونیم خوشحالی ولی العان نخود من هیجانی واسش خوب نیست
نینجی : الهی من قربون نخود برم بیا قربونت بشم تو باید استراحت کنی
خلاصه همه نشستن و خاله مینجی کیک شکلاتی ها معروفش رو آورد و همه خوردن
سوجین : خاله مینجی
خاله مینجی: جانم عزیزم
سوجین : نمیشه بچه ی ا.ت رو خودت دنیا بیاری اینطور خودت حواست هست بهش
خاله مینجی : با اینکه پزشکی رو گذاشت کنار ولی واسه ا.ت میزارم کنار و میشم دکترش
ا.ت : خاله مگه تو دکتر بودی سوجین تو از کجا میدونی
مینجی : من یه زمانی دکتر زنان و زایمان بودم مادر سوجین بهترین دوستم بول و پیش خودم زایمان کرد بعد از این اتفاق وقتی سوجین دنیا اومد مادرش توی ی حادثه ی هواپیما کشته میشه مادر سوجین خلبان بوده خلاصه اینو بگم العان من مامان میا ا.ت و سوجینم
سوجین : تا حالا جونگ کوک فهمیده نیستی یه شناسنامه ی جعلی واسه ی ههمون درس کردم
ا.ت تو میشی کیم میسو
میا تو میشی پارک بورام
خاله جون شما هم میشید چوی هانول
منم میشه جانگ جیسو
همه : عالیه
ا.ت : من دوست ندارم بزار برم
جونگ کوک : تو تا آخر عمرت ملکه ی این عمارت باقی میمونی
شب شده بود و ا.ت مثل بچه گربه ها پتو رو دور خودش پیچونده بود و کنار اتاق نشسته بود و داشت بیرون رو نگاه میکرد
که جونگ کوک اومد تو
اومد کنار ات
جونگ کوک: فرشته کوچولو ی من چی شدا
ا.ت : میشه بری
جونگ کوک : هرچیزی رو از من بخواه جز این که تتهات بزارم
ا.ت : برو جونگ کوک تو دیگه واسه ی من تموم شدی
جونگ کوک : چی داری میگی
ا.ت: برو جونگ کوک خواهش میکنم
جونگ کوک : من نمیرم نه میزارم تو بری تو تا ابد اینجا میمونی فهمیدی
ا.ت : من میرم بلاخره میفهمی : ا.ت توی دلش( با بچم ) مردی مثل تو لیاقت پدر شدن نداره
ادمین : اصلا گیج نشید حالا میفهمید چی شده و چی قراره بشه فقط همینطور بخونید و تصورتان رو قوی بفرمایید
میا : ا.ت آروم بیا خب
ا.ت : خیله خب
و آروم از روی دیوار پریدن پایین
سوجین : دختره ی دیوونه خوشگل خاله یه چیزیش میشه آروم بیا پایین خب ( آروم )
ا.ت : خوشگل خاله حالا اندازه لوبیا هم نیست ( اروم )
سوجین : بیا بریم تا کسی متوجهمون نشده ( آروم )
میا و ا.ت و سوجین سوار ماشین شدن و رفتن به سمت عمارتی که سوجین تدارک دیده بود
ا.ت : وایی اینجا چقدر خوشگله
خاله مینجی : ا.ت دخترم ( بغص )
ا.ت با گریه اسمش رو صدا زد و خودش رو توی آغوش خاله پرت کرد
مینجی : قربونت برم عزیزکم ( گریه )
میا : خاله داری مامان بزرگ میشی میدونیم خوشحالی ولی العان نخود من هیجانی واسش خوب نیست
نینجی : الهی من قربون نخود برم بیا قربونت بشم تو باید استراحت کنی
خلاصه همه نشستن و خاله مینجی کیک شکلاتی ها معروفش رو آورد و همه خوردن
سوجین : خاله مینجی
خاله مینجی: جانم عزیزم
سوجین : نمیشه بچه ی ا.ت رو خودت دنیا بیاری اینطور خودت حواست هست بهش
خاله مینجی : با اینکه پزشکی رو گذاشت کنار ولی واسه ا.ت میزارم کنار و میشم دکترش
ا.ت : خاله مگه تو دکتر بودی سوجین تو از کجا میدونی
مینجی : من یه زمانی دکتر زنان و زایمان بودم مادر سوجین بهترین دوستم بول و پیش خودم زایمان کرد بعد از این اتفاق وقتی سوجین دنیا اومد مادرش توی ی حادثه ی هواپیما کشته میشه مادر سوجین خلبان بوده خلاصه اینو بگم العان من مامان میا ا.ت و سوجینم
سوجین : تا حالا جونگ کوک فهمیده نیستی یه شناسنامه ی جعلی واسه ی ههمون درس کردم
ا.ت تو میشی کیم میسو
میا تو میشی پارک بورام
خاله جون شما هم میشید چوی هانول
منم میشه جانگ جیسو
همه : عالیه
۱۰.۲k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.