در چشمانت غرق شدم
پارت ۲
*ا/ت*
موتور میتسویا خیلی گرون و خوشگل بود*
اما منو برد یه ساندویچ فروشی چرک تو خیابون*
نشستیم روی موتور ساندویچ داشتیم میخوردیم وقتی که اخرین لقمم بود تعادلم به هم خورد*
میتسویا ساندویچشو ول کرد از کمرم منو گرفت*
منو کشید بالا روی موتور*
سرخ شدیم*
میتسویا: شیبال....گشنمه....کاش یه لقمه دیگه داشتم...
ضربان قلبم رفت روی ۱۴۰ تا بر ثانیه*
من یه لقمه داشتم اما الان توی دهنمه*
کاش میتونستم بدمش به میتسویا*
یهو یچیزی توی ذهنم برق زد*
هی فکر کردم و سرخ شدم*
اما میخوام اینکارو بکنم*
پریدم سمتش و بو.سیدمش*
از توی دهنم لقمرو کردم توی دهن میتسویا*
میتسویا قورتش داد و سریع رفت عقب*
انقد سرخ شده بود که صورتش کامل قرمز بود*
سریع موتورو روشن کرد رفتیم سمت کالج*
دوید رفت توی خوابگاهش*
رفتم توی اتاقم*
چشمامو بستم و خجالت کشیدم*
ا/ت:این چه کاری بود که کردم ناموسن؟؟
صورتمو گرفتم*
هیکاری رفیقم که هم اتاقیمه اومد پیشم*
هیکاری: چی شده سیسی؟؟
هیچی نمیگم*
هیکاری و من یه تخت دونفره دارم*
<هیکاری دختره منحرفا🗿💔>
هیکاری: من امشب میرم پیش رفیقم. توش ب حالت میتونی یه نفره خیلی راحت روی یه تخت دونفره بخوابی حال کنی.
هیکاری وسایلشو برداشت رفت امشب توی اتاق رفیقش بخوابه*
وسطای شب بود بیدارم شل کردم روی تخت*
یهو در باز شد*
میتسویا که کامل سرخ شده و مسته درو یه جوری باز کرد که داشت کنده میشد*
ا/ت: میتسویااااااا؟ *سرخ*
میتسویا میاد تیشرتشو در میاره و میخوابه روی ا/ت*
میتسویا:.......
بقیش پارت بعدی فرزندانم🗿🍑
شرایط: ۱۵ تا لایک و ۵ تا کامنت🤡🛐
*ا/ت*
موتور میتسویا خیلی گرون و خوشگل بود*
اما منو برد یه ساندویچ فروشی چرک تو خیابون*
نشستیم روی موتور ساندویچ داشتیم میخوردیم وقتی که اخرین لقمم بود تعادلم به هم خورد*
میتسویا ساندویچشو ول کرد از کمرم منو گرفت*
منو کشید بالا روی موتور*
سرخ شدیم*
میتسویا: شیبال....گشنمه....کاش یه لقمه دیگه داشتم...
ضربان قلبم رفت روی ۱۴۰ تا بر ثانیه*
من یه لقمه داشتم اما الان توی دهنمه*
کاش میتونستم بدمش به میتسویا*
یهو یچیزی توی ذهنم برق زد*
هی فکر کردم و سرخ شدم*
اما میخوام اینکارو بکنم*
پریدم سمتش و بو.سیدمش*
از توی دهنم لقمرو کردم توی دهن میتسویا*
میتسویا قورتش داد و سریع رفت عقب*
انقد سرخ شده بود که صورتش کامل قرمز بود*
سریع موتورو روشن کرد رفتیم سمت کالج*
دوید رفت توی خوابگاهش*
رفتم توی اتاقم*
چشمامو بستم و خجالت کشیدم*
ا/ت:این چه کاری بود که کردم ناموسن؟؟
صورتمو گرفتم*
هیکاری رفیقم که هم اتاقیمه اومد پیشم*
هیکاری: چی شده سیسی؟؟
هیچی نمیگم*
هیکاری و من یه تخت دونفره دارم*
<هیکاری دختره منحرفا🗿💔>
هیکاری: من امشب میرم پیش رفیقم. توش ب حالت میتونی یه نفره خیلی راحت روی یه تخت دونفره بخوابی حال کنی.
هیکاری وسایلشو برداشت رفت امشب توی اتاق رفیقش بخوابه*
وسطای شب بود بیدارم شل کردم روی تخت*
یهو در باز شد*
میتسویا که کامل سرخ شده و مسته درو یه جوری باز کرد که داشت کنده میشد*
ا/ت: میتسویااااااا؟ *سرخ*
میتسویا میاد تیشرتشو در میاره و میخوابه روی ا/ت*
میتسویا:.......
بقیش پارت بعدی فرزندانم🗿🍑
شرایط: ۱۵ تا لایک و ۵ تا کامنت🤡🛐
۱.۴k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.