♡pt: ¹⁶ ♡I never loved you
ا/ت: خوب پس من دیگه اینا رو برم و برم دیگه
صاحب مغازه: اره خوش امدی هر وقت خاستی کتاب بخونی بیا اینجا بیکار
ا/ت: باشه حتما
کوک: ا/ت چی شد
ا/ت: باشه باشه امدم
صاحب مغازه: میبینمتون!
ا/ت: منم همینطور سخته نباشین خدافظ
در مغازه رو باز کردم و اومدم بیرون کوک منو سوار ماشین کرد
کوک: هوم چندتا خریدی
ا/ت: زیاد نیستن نترس
کوک: من اخرش که ثروتمو مبدم بهت دختر برای چی باید بترسم
ا/ت: چی!؟
کوک: میخام بدمشون به تو
ا/ت: نخیر من دنبال ثروت تو نیستم
کوک: نه منظورم این نبود
ا/ت: ها میدونم بابا
«گوشی کوک زنگ خورد»
کوک: الو
مرد: الو ببخشید شما توی این گوشی عشق من سیو شدین
کوک: کدوم گوشی
مرد: این یه زن جوان هستن لطفا به بیمارستان بیاین حال این زن خوب نیست
کوک: چیی ب...باشه
«قطع»
ا/ت: چی شده کوک
کوک: ایلین بیمارستانه
ا/ت: چی داری میگی کجاس زود گاز بده بریم
کوک: ا... اره بریم
«ده دقیقه بعد»
کوک: ا/ت زود پیاده شو
ا/ت: باشه بدو
کوک در ماشین رو محکم بست و بدو بدو رفت
ا/ت: هی منم میبردی
بدو بدو رفتم تا رسیدم تو بیمارستان
(از زبان کوک)
کوک: هی پرستار خان
«پرستار حرفش رو قطع کرد»
روبه رو سمت چپ
کوک: اهان ممنونم
بدو بدو رفتم تا رسیدم تو در رو باز کرد ایلین رو تخت بود
گفتم
کوک: ایلینننن
ایلین: عشقم
دکتر: ایشون قرص خوردن تا خودکشی کنن «دورغ میگه😑»
کوک: چ.. چـــــــــی چرا!؟
ایلین: تو منو دوس ندالی
کوک: م... من
ایلین: بیا پیشم پس
دکتر: خوب من میبینمتون🖐🏻😅
«رفت»
نشستم روی صندلی کنارش و گفت
کوک: چرا این کارو کردی
ایلین: کوک تو به اون دختره گفتی دوستش داری
کوک: م... من دورغ گفتم
ایلین: واقعا!؟
کوک: خوب تو زن منی نمیشه کاریش کرد
دیدم دستش روبه عضوم برد و گفت
ایلین: من امشب به این احتیاج دارم
کوک: «پوزخند» میخوریش
ایلین: تا دلت بخاد
کوک: دلم من خیلی میخاد
ایلین: دلت رو بخورم
«در باز شد»
ا/ت: ایلیننننن هااااا خوبیییی
ایلین: تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: امدم حالت رو بپرسم
ایلین: عشقم زحمت کشیده امده من میبخشمش تو برو بیرون من باهاش حرف دارم
کوک: هوم ب.. باشه
«در رو بست»
ایلین: دختر تو میخایی شوهرم رو ازم بدزدی
ا/ت: نه من همچین قستی ندارم
ایلین: بیا اینجا تا بهت نشون بدم کوک نمیخادتت
ا/ت: چی
ایلین: تو بیا
(از زبان ا/ت)
چی رو نشونم بدی
گوشیش رو در اورد از زیر تخت
ضبط صدا: کوک: چرا این کارو کردی
ایلین: کوک تو به اون دختره گفتی دوستش داری
کوک: م... من دورغ گفتم
ایلین: واقعا!؟
کوک: خوب تو زن منی نمیشه کاریش کرد
ایلین: شنیدی!
ا/ت: ــــــــــــ
ایلین بلند شد و دکمه های لباسم رو باز کرد تا جایی که 🔁هم هم هام رو ببینه
ایلین: سینه های بزرگی داری
ا/ت: میخایی چیکار کنی
ایلین: میخام خوشگل ترشون کنم
دیدم با ناخون های تیزش کشید هم روی سینه هام و گردنم
ایلین: به کوک هیچی نمیگی
ا/ت:«اشک تو چشمم جمع شد» باشه «با صدای اروم و گریه»
ایلین: چی نشنیدم
ا/ت: باشهههه
ایلین: سینه های خونی هاتو نندازی بیرون
لباسم رو دوباره درست کردم وقتی لباسم به بدنم میخورد میسوخت
کوک: هعی چی شد
ا/ت: هیچی
ایلین: هیچی نشده
کوک: بیاین بیرون دیگه
ایلین: امدم عشقممم
کوک: عه ا/ت کو
ا/ت: من اینجام
کوک: اهوم زود باش دختر
ا/ت: باشه🥺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«🖇like²⁰♥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«comment🖇²⁰💌🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«¹🖇follower👥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
بچها متاسفم دیر گذاشتم بخدا همش مشکل پشت سر مشکل امروز بابام کم مونده بود یه نفر رو بکشه🥲واقعا ببخشید
صاحب مغازه: اره خوش امدی هر وقت خاستی کتاب بخونی بیا اینجا بیکار
ا/ت: باشه حتما
کوک: ا/ت چی شد
ا/ت: باشه باشه امدم
صاحب مغازه: میبینمتون!
ا/ت: منم همینطور سخته نباشین خدافظ
در مغازه رو باز کردم و اومدم بیرون کوک منو سوار ماشین کرد
کوک: هوم چندتا خریدی
ا/ت: زیاد نیستن نترس
کوک: من اخرش که ثروتمو مبدم بهت دختر برای چی باید بترسم
ا/ت: چی!؟
کوک: میخام بدمشون به تو
ا/ت: نخیر من دنبال ثروت تو نیستم
کوک: نه منظورم این نبود
ا/ت: ها میدونم بابا
«گوشی کوک زنگ خورد»
کوک: الو
مرد: الو ببخشید شما توی این گوشی عشق من سیو شدین
کوک: کدوم گوشی
مرد: این یه زن جوان هستن لطفا به بیمارستان بیاین حال این زن خوب نیست
کوک: چیی ب...باشه
«قطع»
ا/ت: چی شده کوک
کوک: ایلین بیمارستانه
ا/ت: چی داری میگی کجاس زود گاز بده بریم
کوک: ا... اره بریم
«ده دقیقه بعد»
کوک: ا/ت زود پیاده شو
ا/ت: باشه بدو
کوک در ماشین رو محکم بست و بدو بدو رفت
ا/ت: هی منم میبردی
بدو بدو رفتم تا رسیدم تو بیمارستان
(از زبان کوک)
کوک: هی پرستار خان
«پرستار حرفش رو قطع کرد»
روبه رو سمت چپ
کوک: اهان ممنونم
بدو بدو رفتم تا رسیدم تو در رو باز کرد ایلین رو تخت بود
گفتم
کوک: ایلینننن
ایلین: عشقم
دکتر: ایشون قرص خوردن تا خودکشی کنن «دورغ میگه😑»
کوک: چ.. چـــــــــی چرا!؟
ایلین: تو منو دوس ندالی
کوک: م... من
ایلین: بیا پیشم پس
دکتر: خوب من میبینمتون🖐🏻😅
«رفت»
نشستم روی صندلی کنارش و گفت
کوک: چرا این کارو کردی
ایلین: کوک تو به اون دختره گفتی دوستش داری
کوک: م... من دورغ گفتم
ایلین: واقعا!؟
کوک: خوب تو زن منی نمیشه کاریش کرد
دیدم دستش روبه عضوم برد و گفت
ایلین: من امشب به این احتیاج دارم
کوک: «پوزخند» میخوریش
ایلین: تا دلت بخاد
کوک: دلم من خیلی میخاد
ایلین: دلت رو بخورم
«در باز شد»
ا/ت: ایلیننننن هااااا خوبیییی
ایلین: تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: امدم حالت رو بپرسم
ایلین: عشقم زحمت کشیده امده من میبخشمش تو برو بیرون من باهاش حرف دارم
کوک: هوم ب.. باشه
«در رو بست»
ایلین: دختر تو میخایی شوهرم رو ازم بدزدی
ا/ت: نه من همچین قستی ندارم
ایلین: بیا اینجا تا بهت نشون بدم کوک نمیخادتت
ا/ت: چی
ایلین: تو بیا
(از زبان ا/ت)
چی رو نشونم بدی
گوشیش رو در اورد از زیر تخت
ضبط صدا: کوک: چرا این کارو کردی
ایلین: کوک تو به اون دختره گفتی دوستش داری
کوک: م... من دورغ گفتم
ایلین: واقعا!؟
کوک: خوب تو زن منی نمیشه کاریش کرد
ایلین: شنیدی!
ا/ت: ــــــــــــ
ایلین بلند شد و دکمه های لباسم رو باز کرد تا جایی که 🔁هم هم هام رو ببینه
ایلین: سینه های بزرگی داری
ا/ت: میخایی چیکار کنی
ایلین: میخام خوشگل ترشون کنم
دیدم با ناخون های تیزش کشید هم روی سینه هام و گردنم
ایلین: به کوک هیچی نمیگی
ا/ت:«اشک تو چشمم جمع شد» باشه «با صدای اروم و گریه»
ایلین: چی نشنیدم
ا/ت: باشهههه
ایلین: سینه های خونی هاتو نندازی بیرون
لباسم رو دوباره درست کردم وقتی لباسم به بدنم میخورد میسوخت
کوک: هعی چی شد
ا/ت: هیچی
ایلین: هیچی نشده
کوک: بیاین بیرون دیگه
ایلین: امدم عشقممم
کوک: عه ا/ت کو
ا/ت: من اینجام
کوک: اهوم زود باش دختر
ا/ت: باشه🥺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«🖇like²⁰♥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«comment🖇²⁰💌🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
«¹🖇follower👥🖇»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
بچها متاسفم دیر گذاشتم بخدا همش مشکل پشت سر مشکل امروز بابام کم مونده بود یه نفر رو بکشه🥲واقعا ببخشید
۱۳۰.۴k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.