میگفت دوستت دارم
میگفت دوستت دارم
اما مرا یادش میرفت ،
میگفت دوستت دارم
اما شب ها بی شب بخیر میخوابید ،
میگفت دوستت دارم
اما مکالمه هایمان را زود خاتمه میداد ،
میگفت دوستت دارم
و من ، روزی ،
میانِ همه ی گفتن هایش رفتم
تا ثابت کنم
گاهی حرف زدن لازم نیست
فقط باید ثابت کرد
حرفی را که نمیشود به زبان آورد ...
اما مرا یادش میرفت ،
میگفت دوستت دارم
اما شب ها بی شب بخیر میخوابید ،
میگفت دوستت دارم
اما مکالمه هایمان را زود خاتمه میداد ،
میگفت دوستت دارم
و من ، روزی ،
میانِ همه ی گفتن هایش رفتم
تا ثابت کنم
گاهی حرف زدن لازم نیست
فقط باید ثابت کرد
حرفی را که نمیشود به زبان آورد ...
۱.۲k
۱۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.