𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟐
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟒
پس برداشتمش و بردمش انگلیس ......... و بقیه اش رو هم میدونی ......... و این شد که طبق برنامه پیش نرفت و من برگشتم ...... برگشتم و با دختر شیطون و پر انرژی و زیبا ترین فرشته جهان رو به رو شدم و همه ازم توقع داشتن عاشق نشم اما نشد من دیوانه وار عاشقت شدم ...... ببخشید ...... ببخشید که عاشقت شدم .........
آروم آروم شروع کرد به گریه کردن
ته:اولش جانگ کوک با تیکه و کنایه و متلک انداختن با من با کنار هم بودن ما کنار میومد ...... تا اینکه اون شب توی فرودگاه ...... همه چی عوض شد تحدیدم کرد
که همه چی رو بهت میگه و منم از ترس اینکه تنها عشق زندگیم از پیشم بره شدم عروسک دستی اون
...... هر کاری کردم .... هر چی گفتم ..... همه جانگ کوک ... بود... نه من
فقط به جز یه شب که نتیجه اش شد اون فسقلی که دومین بهترین اتفاق زندگیم بود ..... من تک تک لحظاتش رو یادمه ...... اولین باری که گفت بابا اولین
قدیمی که برداشت .... اولین غذایی که خورد همه اش
رو یادمه .... شبها تا صبح باهاش بازی می کردم اما صبح که میشد مثل یه غریبه باهاش رفتار می کردم...... می دونی چقدر سخته با بهترین اتفاق های زندگیم سرد برخورد کنم ..... میدونی چقدر سخته لحظه ای که عشق زندگیت بهت میگه من باردارم ..... بهش بگی بچه رو نمیخوام و اما از درون فریاد می زنی که دوست دارم که عاشق دوتاتونم ..........
برگشتم سمت ات که دو تا دستش رو روی صورتش گذاشته بود ...... و آروم اشک میریخت ...... دستم رو بردم سمت سرش رو آروم نوازشش کردم
ته :گریه نکن پرنسس ..... من دیگه نمی تونم تحملش کنم.... دیگه نمی کشم
ات:( نفس عمیق کشیدم..... )دوست دارم
ته: بین اشکام لبخندی زدم و رفتم سمتش و بوسه سطحی روی لبش گذاشتم
ته: بیا این رو بخور دستات یخ زده ..... بیا خوشگلم
ات: مرسی .... مرسی که گفتی اما ای کاش اما ای هزار کاش که زودتر گفته بودی .......
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت در بیمارستان و وارد اورژانس کودکان
ات :سلام خانم اتاق کیم تائه هیونگ کجاست
...= ام خانوم همین چند دقیقه پیش پدرش بردنش
ات: خانم چی داری میگی من الان با پدرش بودم ... کجا بردششش
اشک هام دوباره از چشمام سرعت گرفت .... استرس همه وجودم رو گرفت
ته: چی شده خانم
...=این خانم پرسیدن اتاق کیم تائه هیونگ کجاست منم گفتم که پدرشون چند دقیقه پیش بردنش
ته: خانم پدرش منم .... شما به چه حقی..... بچه من رو به کی دادی خانم
...=آقای محترم کارت شناسایی داشتن که با اطلاعات پدر بچه مطابقت داشت........
💞حمایتتتتتت فراموش نشه💖
🌹لایک و کامنت ها زیاد شد پارت بعد رو میزارم🌹
𝐒𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝟐
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟒
پس برداشتمش و بردمش انگلیس ......... و بقیه اش رو هم میدونی ......... و این شد که طبق برنامه پیش نرفت و من برگشتم ...... برگشتم و با دختر شیطون و پر انرژی و زیبا ترین فرشته جهان رو به رو شدم و همه ازم توقع داشتن عاشق نشم اما نشد من دیوانه وار عاشقت شدم ...... ببخشید ...... ببخشید که عاشقت شدم .........
آروم آروم شروع کرد به گریه کردن
ته:اولش جانگ کوک با تیکه و کنایه و متلک انداختن با من با کنار هم بودن ما کنار میومد ...... تا اینکه اون شب توی فرودگاه ...... همه چی عوض شد تحدیدم کرد
که همه چی رو بهت میگه و منم از ترس اینکه تنها عشق زندگیم از پیشم بره شدم عروسک دستی اون
...... هر کاری کردم .... هر چی گفتم ..... همه جانگ کوک ... بود... نه من
فقط به جز یه شب که نتیجه اش شد اون فسقلی که دومین بهترین اتفاق زندگیم بود ..... من تک تک لحظاتش رو یادمه ...... اولین باری که گفت بابا اولین
قدیمی که برداشت .... اولین غذایی که خورد همه اش
رو یادمه .... شبها تا صبح باهاش بازی می کردم اما صبح که میشد مثل یه غریبه باهاش رفتار می کردم...... می دونی چقدر سخته با بهترین اتفاق های زندگیم سرد برخورد کنم ..... میدونی چقدر سخته لحظه ای که عشق زندگیت بهت میگه من باردارم ..... بهش بگی بچه رو نمیخوام و اما از درون فریاد می زنی که دوست دارم که عاشق دوتاتونم ..........
برگشتم سمت ات که دو تا دستش رو روی صورتش گذاشته بود ...... و آروم اشک میریخت ...... دستم رو بردم سمت سرش رو آروم نوازشش کردم
ته :گریه نکن پرنسس ..... من دیگه نمی تونم تحملش کنم.... دیگه نمی کشم
ات:( نفس عمیق کشیدم..... )دوست دارم
ته: بین اشکام لبخندی زدم و رفتم سمتش و بوسه سطحی روی لبش گذاشتم
ته: بیا این رو بخور دستات یخ زده ..... بیا خوشگلم
ات: مرسی .... مرسی که گفتی اما ای کاش اما ای هزار کاش که زودتر گفته بودی .......
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت در بیمارستان و وارد اورژانس کودکان
ات :سلام خانم اتاق کیم تائه هیونگ کجاست
...= ام خانوم همین چند دقیقه پیش پدرش بردنش
ات: خانم چی داری میگی من الان با پدرش بودم ... کجا بردششش
اشک هام دوباره از چشمام سرعت گرفت .... استرس همه وجودم رو گرفت
ته: چی شده خانم
...=این خانم پرسیدن اتاق کیم تائه هیونگ کجاست منم گفتم که پدرشون چند دقیقه پیش بردنش
ته: خانم پدرش منم .... شما به چه حقی..... بچه من رو به کی دادی خانم
...=آقای محترم کارت شناسایی داشتن که با اطلاعات پدر بچه مطابقت داشت........
💞حمایتتتتتت فراموش نشه💖
🌹لایک و کامنت ها زیاد شد پارت بعد رو میزارم🌹
۲۰.۳k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.