مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
کوک: نگاش کردم ک خنده آرومی کردم دختر دیوونه کیگفته تو مافیا بشی؟؟
ا/ت: همون کسی ک بهتو گفت
کوک:اوه نمیدونستم پدرم تروهم میشناخت
ا/ت: هار هار مسخره بگیربخوای برفی
کوک: از جئون شدم برفی؟؟
یسسسس
کوک: پشت کرد به من منم بغلش کردم و خوابیدم
جیمین: هوووفیعنی کوک و ا/ت میتونن از پسش بر بیان؟؟
نازنین: اون دختری ک من میشناسم معلومه میتونن
جیمین: خدا کنه روی مبل نشسته بودم یک دفعه حمله کردم سمت نازنین ک بغلش کردم از پشت ک ترسید توی دستم چرخید ک موهاش خیسش خورد به صورتم(اهم حموم بود) من دستم رو سفت کردم و چسبوندمش به خودم و عقبی رفتم ک خورد به دیوار
نازنین: هعییجیمین چیکارمیکنییی
جیمین: بدون اینکه حرفی بهش بزنم لبم رو روی لبش گذاشتم تعجبش قشنگ معلوم ولش کردم رفتم در گوشش
دوست دارم نازنین و برام مهم نیس ک ا/ت میخواد چیکارکنه من دوست دارم بوسه ای روی پشت گوشش زدم و سرم رو اوردم جلوک داشت نگام میکرد
نازنین: جی جیمین
جان جیمین چیه؟
نازنین: ا/ت ترو میکشه
نمیتونه کاری کنه اصلا همین الان میریم پیشش بیا
نازنین: نهجیمین
به حرفش توجهنکردم و در اتاقشون رو زدم ولی جواب ندادن آروم درو بازکردم کوک ا/ت رو بغلکرده بود از توی آینه صورت ا/ت معلوم بود خواب بود درو بستم و رفتم توی اتاق خودمون
نازنین فک کنم زن داداش دار شدم
نازنین: یعنی چی
دستش رو گرفتم بردمش آرومتوی اتاق ک دیدتشون اشک توی چشماش جمع شده بود برگشتم سمتش دستش رو گرفتم و بردمش توی اتاق چیه چی شد؟
نازنین: بعد چند سال دیدم شب خوابید و انقدر آروم انقدر زیبا گذاشت کسی بغلش کنه این گرگدرنده ای رو فقطی گرگ دیگه میتونه آروم کنه
پارت بیست نه🖤👸🏻
کوک: نگاش کردم ک خنده آرومی کردم دختر دیوونه کیگفته تو مافیا بشی؟؟
ا/ت: همون کسی ک بهتو گفت
کوک:اوه نمیدونستم پدرم تروهم میشناخت
ا/ت: هار هار مسخره بگیربخوای برفی
کوک: از جئون شدم برفی؟؟
یسسسس
کوک: پشت کرد به من منم بغلش کردم و خوابیدم
جیمین: هوووفیعنی کوک و ا/ت میتونن از پسش بر بیان؟؟
نازنین: اون دختری ک من میشناسم معلومه میتونن
جیمین: خدا کنه روی مبل نشسته بودم یک دفعه حمله کردم سمت نازنین ک بغلش کردم از پشت ک ترسید توی دستم چرخید ک موهاش خیسش خورد به صورتم(اهم حموم بود) من دستم رو سفت کردم و چسبوندمش به خودم و عقبی رفتم ک خورد به دیوار
نازنین: هعییجیمین چیکارمیکنییی
جیمین: بدون اینکه حرفی بهش بزنم لبم رو روی لبش گذاشتم تعجبش قشنگ معلوم ولش کردم رفتم در گوشش
دوست دارم نازنین و برام مهم نیس ک ا/ت میخواد چیکارکنه من دوست دارم بوسه ای روی پشت گوشش زدم و سرم رو اوردم جلوک داشت نگام میکرد
نازنین: جی جیمین
جان جیمین چیه؟
نازنین: ا/ت ترو میکشه
نمیتونه کاری کنه اصلا همین الان میریم پیشش بیا
نازنین: نهجیمین
به حرفش توجهنکردم و در اتاقشون رو زدم ولی جواب ندادن آروم درو بازکردم کوک ا/ت رو بغلکرده بود از توی آینه صورت ا/ت معلوم بود خواب بود درو بستم و رفتم توی اتاق خودمون
نازنین فک کنم زن داداش دار شدم
نازنین: یعنی چی
دستش رو گرفتم بردمش آرومتوی اتاق ک دیدتشون اشک توی چشماش جمع شده بود برگشتم سمتش دستش رو گرفتم و بردمش توی اتاق چیه چی شد؟
نازنین: بعد چند سال دیدم شب خوابید و انقدر آروم انقدر زیبا گذاشت کسی بغلش کنه این گرگدرنده ای رو فقطی گرگ دیگه میتونه آروم کنه
پارت بیست نه🖤👸🏻
۱۵.۶k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.