فیک کوک
فیک کوک
عشق خون آشامی
آیو از جا پرید و جیغ کشید
ایو:ته تو اینجا چیکار میکنی(بلند)
ته:با ات چیکار کردی دختره هرزه
ایو:کاری که باید میکردم
ته:آیو دباره میپرسم چرا اینکارو کردی(داد)
آیو:من اونو یکم زخمی کردم
ته:الان کجاست
ایو:توی اتاق شکنجه
ته رفت سمت اتاق دروازه کرد دید ات افتاده زمین ته رفت سمت ات و به کوک زنگ زد که بیاد از پنجره داخل
ته:ات ات بیدارشو
کوک اومد داخل
کوک:ات هق هق هق
ته:باید ببریمش دکتر
کوک:باشه آیو کجاست
ته:پایین داره داخل خون ات حموم میکنه
کوک:تو تو چی گفتی
ته:کوک خودت رو کنترل کن
کوک:برا برم خفش کنم
کوک رفت پایین و یه عربده سره ایو کشید ایو از وان اوفتاد رو زمین و همه جای بدنش معلوم شد کوک با ناخون های بلندش زخم های عمیقی رو بدن ایو جا گذاشت بعد چند مین رفت بالا ات رو بغل کرد و برد
وقتی رسیدن خونه
عشق خون آشامی
آیو از جا پرید و جیغ کشید
ایو:ته تو اینجا چیکار میکنی(بلند)
ته:با ات چیکار کردی دختره هرزه
ایو:کاری که باید میکردم
ته:آیو دباره میپرسم چرا اینکارو کردی(داد)
آیو:من اونو یکم زخمی کردم
ته:الان کجاست
ایو:توی اتاق شکنجه
ته رفت سمت اتاق دروازه کرد دید ات افتاده زمین ته رفت سمت ات و به کوک زنگ زد که بیاد از پنجره داخل
ته:ات ات بیدارشو
کوک اومد داخل
کوک:ات هق هق هق
ته:باید ببریمش دکتر
کوک:باشه آیو کجاست
ته:پایین داره داخل خون ات حموم میکنه
کوک:تو تو چی گفتی
ته:کوک خودت رو کنترل کن
کوک:برا برم خفش کنم
کوک رفت پایین و یه عربده سره ایو کشید ایو از وان اوفتاد رو زمین و همه جای بدنش معلوم شد کوک با ناخون های بلندش زخم های عمیقی رو بدن ایو جا گذاشت بعد چند مین رفت بالا ات رو بغل کرد و برد
وقتی رسیدن خونه
۷.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.