اجبار به عشق ... 18 part
هنوزم منتظر معلم بود
اروم اروم با چرخوندن سرش و نگاه کردن به اطرافش چشمش روی پسری که بغل دستش نشسته بود ایستاد
یه پسر مو مشکی
قد بلند
و خوشتیپ
لباس های شیک و اسپرتی پوشیده و معلوم بود آدم پولداریه
سوجون : سلام
هه یونگ : سلام
سوجون : مثل این که حالت زیاد خوب نیست ... یکم آب میخوای ؟
هه یونگ : نه ممنون
سوجون : نه تعارف نکن ... این بطری رو بگیرید ... تازه از بوفه خریدم ...
هه یونگ : نه ممنون ... خودتون چی ؟
سوجون : من نیازی ندارم ... شما بیشتر بهش نیاز دارید
هه یونگ : عام ... خب ... باشه ... ممنون
سوجون : خواهش
هه یونگ : پس اگه بخوای ... برای جبرانش ... زنگ استراحت یه قهوه مهمونت کنم ؟
سوجون : اوهوم ... چرا که نه
هه یونگ : ممنون ... اسمت ؟
سوجون : اوه ببخشید ... کوتاهی از من بود
هه یونگ : آدم با ادبی هستی
سوجون : ممنون ... شخصیت خودتونو میرسونه ... من لی سوجون هستم ... و شما ؟
هه یونگ: کیم ... میتونی خانم کیم صدام کنید
سوجون : آنقدر رسمی ؟
هه یونگ: از صمیمی شدن خوشم نمیاد
از این که دختر کنارش بهش رو نمیداد یکم حالش گرفته شد
اما بازم میخواست باهاش صمیمی بشه
در تمام مدتی که داخل کلاس بود داشت به یک راهی برای نزدیک شدن به دختر فکر میکرد
اصلا نفهمید داخل کلاس چی گذشت
با صدا زدن اسمش به خودش اومد
... : آقای لی حواستون کجاست ؟
سوجون : ببخشید ...
... : بیاید این مسئله رو حل کنید
سوجون : چشم
معلم انتظار این که آن مسئله را کاملا درست حل کند را نداشت
شاید به خاطر این بود که درس را جلوتر خوانده بود
...
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۰
کمبود اسم پیدا کرده بودم
این پارت یکم کم بود
احتمالا تا شب یه یکی دو تا پارت دیگه هم بزارم
اروم اروم با چرخوندن سرش و نگاه کردن به اطرافش چشمش روی پسری که بغل دستش نشسته بود ایستاد
یه پسر مو مشکی
قد بلند
و خوشتیپ
لباس های شیک و اسپرتی پوشیده و معلوم بود آدم پولداریه
سوجون : سلام
هه یونگ : سلام
سوجون : مثل این که حالت زیاد خوب نیست ... یکم آب میخوای ؟
هه یونگ : نه ممنون
سوجون : نه تعارف نکن ... این بطری رو بگیرید ... تازه از بوفه خریدم ...
هه یونگ : نه ممنون ... خودتون چی ؟
سوجون : من نیازی ندارم ... شما بیشتر بهش نیاز دارید
هه یونگ : عام ... خب ... باشه ... ممنون
سوجون : خواهش
هه یونگ : پس اگه بخوای ... برای جبرانش ... زنگ استراحت یه قهوه مهمونت کنم ؟
سوجون : اوهوم ... چرا که نه
هه یونگ : ممنون ... اسمت ؟
سوجون : اوه ببخشید ... کوتاهی از من بود
هه یونگ : آدم با ادبی هستی
سوجون : ممنون ... شخصیت خودتونو میرسونه ... من لی سوجون هستم ... و شما ؟
هه یونگ: کیم ... میتونی خانم کیم صدام کنید
سوجون : آنقدر رسمی ؟
هه یونگ: از صمیمی شدن خوشم نمیاد
از این که دختر کنارش بهش رو نمیداد یکم حالش گرفته شد
اما بازم میخواست باهاش صمیمی بشه
در تمام مدتی که داخل کلاس بود داشت به یک راهی برای نزدیک شدن به دختر فکر میکرد
اصلا نفهمید داخل کلاس چی گذشت
با صدا زدن اسمش به خودش اومد
... : آقای لی حواستون کجاست ؟
سوجون : ببخشید ...
... : بیاید این مسئله رو حل کنید
سوجون : چشم
معلم انتظار این که آن مسئله را کاملا درست حل کند را نداشت
شاید به خاطر این بود که درس را جلوتر خوانده بود
...
لایک : ۲۰
کامنت : ۱۰
کمبود اسم پیدا کرده بودم
این پارت یکم کم بود
احتمالا تا شب یه یکی دو تا پارت دیگه هم بزارم
۱۱.۳k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.