وقتی تو کافه کار میکردی :)
جلوی ماکروویو وایساده بود تا زمان پخت تموم بشه و کیک رو بیاره بیرون
+۴...۳...۲...۱..تموم شددد
کیک شکلاتی رو آروم در آورد رو روی ظرف چوبی گذاشت طبق الگویی که قالب به کیک داده بود شروع به برش کرد نوتلا رو از یخچال در آورد و روی کیک داغ مالید در ویترین رو باز کرد و کیک شکلاتیش رو کنار بقیه ی کیک ها گذاشت به طرف دستگاه قهوه ساز رفت و سفارش چندتا از مشتری ها رو آمده کرد و داد بهشون که همون لحظه مشتری همیشگیش از در میاد تو.
+نامجونا...چطوری پسر...
_خوبم دختر بچه...کیک شکلاتی که تو ویترینه تازست؟
+۵ دقیقه نمیشه از فر در آوردم میخوای یدونه بهت بدم
_آره...یک اسپرسو هم بیار
+ برو بشین میز ۷ الان میارم
سینیت رو برداشتی اسپرسو و یک کیک شکلاتی برداشتی و رفتی سر میزش و سفارشاتش رو میزاری رو میزش
_ممنون
+خواهش میکنم
_میشه یک لحظه وایسی؟ کارت دارم
*راوی*
نامجونی آروم دستش رو کرد تو کیفش و پاکت کاهی رنگی بیرون آورد
_برای توعه دختر بچه
+مرسی نامجونی
کاغد رو برداشتی و رفتی پشت میز خودت و پاکت رو باز کردی و اولین چیزی که محوش شدی دست خود تحریریش بود
عزیز کرده ی من!
نمیدونم از کی ولی قلب کسی که صد ها آدم دنبالشن رو با هیچکاری نکردنت بدست آوردی!
شاید از موقع تولدت یا همون وقتی که جونگکوک گفت بریم این کافه جدید رو تست کنیم و دیدمت و قلبم پر کشید و از یه تست کوچولو شدم مشتری همیشگی نمیخوام مجبورت کنم ولی بدون قلب این مردگنده تو دستای توعه بدون تو اصلا نمیتونه.
قلبم اصلا برام مهم نیست برای خودت باشه فقط میخوام خودت به جای قلبم بگردی پیشم و هر شب آخرین چیزی که میبینم و صبح ها اولین چیزی که میبینم تو باشی شاید آخرش مرگ باشه چه نباشه اون چشمای قهوه ای و اون موهای مشکی رو فقط برای خودم میخوام
کیم نامجون
+۴...۳...۲...۱..تموم شددد
کیک شکلاتی رو آروم در آورد رو روی ظرف چوبی گذاشت طبق الگویی که قالب به کیک داده بود شروع به برش کرد نوتلا رو از یخچال در آورد و روی کیک داغ مالید در ویترین رو باز کرد و کیک شکلاتیش رو کنار بقیه ی کیک ها گذاشت به طرف دستگاه قهوه ساز رفت و سفارش چندتا از مشتری ها رو آمده کرد و داد بهشون که همون لحظه مشتری همیشگیش از در میاد تو.
+نامجونا...چطوری پسر...
_خوبم دختر بچه...کیک شکلاتی که تو ویترینه تازست؟
+۵ دقیقه نمیشه از فر در آوردم میخوای یدونه بهت بدم
_آره...یک اسپرسو هم بیار
+ برو بشین میز ۷ الان میارم
سینیت رو برداشتی اسپرسو و یک کیک شکلاتی برداشتی و رفتی سر میزش و سفارشاتش رو میزاری رو میزش
_ممنون
+خواهش میکنم
_میشه یک لحظه وایسی؟ کارت دارم
*راوی*
نامجونی آروم دستش رو کرد تو کیفش و پاکت کاهی رنگی بیرون آورد
_برای توعه دختر بچه
+مرسی نامجونی
کاغد رو برداشتی و رفتی پشت میز خودت و پاکت رو باز کردی و اولین چیزی که محوش شدی دست خود تحریریش بود
عزیز کرده ی من!
نمیدونم از کی ولی قلب کسی که صد ها آدم دنبالشن رو با هیچکاری نکردنت بدست آوردی!
شاید از موقع تولدت یا همون وقتی که جونگکوک گفت بریم این کافه جدید رو تست کنیم و دیدمت و قلبم پر کشید و از یه تست کوچولو شدم مشتری همیشگی نمیخوام مجبورت کنم ولی بدون قلب این مردگنده تو دستای توعه بدون تو اصلا نمیتونه.
قلبم اصلا برام مهم نیست برای خودت باشه فقط میخوام خودت به جای قلبم بگردی پیشم و هر شب آخرین چیزی که میبینم و صبح ها اولین چیزی که میبینم تو باشی شاید آخرش مرگ باشه چه نباشه اون چشمای قهوه ای و اون موهای مشکی رو فقط برای خودم میخوام
کیم نامجون
۵.۷k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.