رئیس .. پارت : ۱

دشمن منه ؟ دوست منه ؟ نمیدونم ... لعنتی!
خدا لعنتت کنه !

ساتورو کراواتش رو تمیز کرد و به راننده مخصوصش گفت : چارلی ، منو به جلسه ببر

مردی که چارلی خطاب شده بود تعظیم کرد و گفت: حتما قربان

گوجو ساتورو.. رئیس مافیا اسلحه ژاپن
و حالا رقیب سر سختش <اما چی یو> برگشته .

اما چی یو رئیس مافیا قمار و کازینو های مختلف در سراسر ژاپن هست و زن بسیار باهوشیه و از همه مهم تر دوست کودکی گوجو هست ولی بنا به دلایل نا مشخصی بزرگترین دشمن هم شدن .

ساتورو عینکش رو زد و سیگارش رو روشن کرد و شروع کرد به کشیدن پوک های طولانی و پر از دود و ذهنش در گیر این جلسه بود .

از اتاق خارج شد و سوار ماشین شد و راننده به سمت محل جلسه حرکت کرد ، و بعد از چند دقیقه به محل جلسه رسیدن

در اتاق جلسه رو راننده برای گوجو باز کرد
همه رئیس های مختلف باند های زیر مجموعه گوجو و اما اونجا بودن

همه اومده بودن به جز اما چی یو ..

بادیگارد های گوجو به صف کنار دیوار ایستاده بودن ، گوجو عینک مشکی رنگش رو در اورد و به بادیگارد مخصوصش داد و گفت: آقایون جلسه رو شروع میکنم

آقای ساکانا گفت: بدون خانم چی یو شروع میکنید ؟؟

گوجو با اون چشم های سرد و اقیانوسیش گفت: فکر میکنی برام مهمه

زن وارد اتاق شد و صدای کفش های پاشنه بلندش و اون عطر تند و زنونه مشام گوجو رو پر کرد

با صدای رسا و صاف گفت:

( باید برات مهم باشه مستر گوجو ساتورو )

..