قمار عشق(۴)
ویو ته.از پنجره ی اتاق کارم به جئون زول زده بودم که دیدم یه ون بردتش سریع رفتم سمت در و خواستم برم دنبالش که وایستادم اصلا اون چرا واسه من مهمه؟فقط یکی از گروگان هامه پس سعی کردم ریلکس کنم پس یه لیوان شراب واسه خودم ریختم و شروع کردم به نوشیدنش
ویو کوک. با سر درد چشمام رو باز کردم که یه نور افتاده بود رو چشمم و ترکیب مستقیم نور و سر دردم زیادی عذاب آور بود کمی که دیدم بهتر شد متوجه مردی شدم که کنارم خوابش برده بود و انگار مواظب من بود من دستام بسته بود و پاهامم بسته بود و به صندلی بسته شده بودم ،خب فکر کنم من رو دزدیدن باید هول نشم و به فکر فرار باشم متوجه گوشی تو جیب مرده شدم باید اون رو بر می داشتم ولی چطوری
کمی با دستام سعی کردم گره رو لمس کردم و با لمس کردنش متوجه راه باز کردنش شدم بعد کمی کلنجار بازش کردم و دستم رو بردم سمت گوشی و آروم برش داشتم اجوما وقتی داشت به کیم زنگ می زد شمارش رو دیده بودم بعد چند تا تست بلاخره جواب داد
کیم.بله؟ تو کی هستی؟(بم و سرد)
کوک.ک کیم م می شه کمکم کنی؟(هول و ترس)
کیم.کوک!(تعجب)
کوک.لطفا کمکم کن
کیم.چرا؟مهم نیست که( بیخیال و بم)
کوک خواست حرفی بزنه که متوجه شد مرده داره بیدار می شه و با دیدن جای خالی کوک عصبی شد و چشمش به کوک افتاد و بو عصبانیت اومد سمتش
@ توی عوضی چطور جرعت کردی؟(عربده و عصبی)
کیم پشت گوشی.کوک چی شده با تو ام(که کوک گوشی از دستش می یوفته و قطع می شه مکالمه)
مرده به سمت کوک حمله می کنه که کوک برای دفاع چوب کنارش رو بر می داره و می زنه به سر مرده که بیهوش می شه مرده و کوکم از ترس این که یه نفر رو کشته بدنش می لرزه و گریه می کنه و می ره کنار دیوار و دور از مرد بیهوش می شینه و تو خودش جمع می شه
ویو ته.اولش خواستم نرم ولی دل شوره داشتم و نگرانش بودم پس باند رو جمع کردم و با سرعت رفتم اونجا باندم داشت افراد رقیب رو می کشت و منم اتاق به اتاق دنبال جئون بودم که رسید، به در آخر و درو باز کردم و با...............
شرط(۱۲ لایک و ۴ کامنت)
ویو کوک. با سر درد چشمام رو باز کردم که یه نور افتاده بود رو چشمم و ترکیب مستقیم نور و سر دردم زیادی عذاب آور بود کمی که دیدم بهتر شد متوجه مردی شدم که کنارم خوابش برده بود و انگار مواظب من بود من دستام بسته بود و پاهامم بسته بود و به صندلی بسته شده بودم ،خب فکر کنم من رو دزدیدن باید هول نشم و به فکر فرار باشم متوجه گوشی تو جیب مرده شدم باید اون رو بر می داشتم ولی چطوری
کمی با دستام سعی کردم گره رو لمس کردم و با لمس کردنش متوجه راه باز کردنش شدم بعد کمی کلنجار بازش کردم و دستم رو بردم سمت گوشی و آروم برش داشتم اجوما وقتی داشت به کیم زنگ می زد شمارش رو دیده بودم بعد چند تا تست بلاخره جواب داد
کیم.بله؟ تو کی هستی؟(بم و سرد)
کوک.ک کیم م می شه کمکم کنی؟(هول و ترس)
کیم.کوک!(تعجب)
کوک.لطفا کمکم کن
کیم.چرا؟مهم نیست که( بیخیال و بم)
کوک خواست حرفی بزنه که متوجه شد مرده داره بیدار می شه و با دیدن جای خالی کوک عصبی شد و چشمش به کوک افتاد و بو عصبانیت اومد سمتش
@ توی عوضی چطور جرعت کردی؟(عربده و عصبی)
کیم پشت گوشی.کوک چی شده با تو ام(که کوک گوشی از دستش می یوفته و قطع می شه مکالمه)
مرده به سمت کوک حمله می کنه که کوک برای دفاع چوب کنارش رو بر می داره و می زنه به سر مرده که بیهوش می شه مرده و کوکم از ترس این که یه نفر رو کشته بدنش می لرزه و گریه می کنه و می ره کنار دیوار و دور از مرد بیهوش می شینه و تو خودش جمع می شه
ویو ته.اولش خواستم نرم ولی دل شوره داشتم و نگرانش بودم پس باند رو جمع کردم و با سرعت رفتم اونجا باندم داشت افراد رقیب رو می کشت و منم اتاق به اتاق دنبال جئون بودم که رسید، به در آخر و درو باز کردم و با...............
شرط(۱۲ لایک و ۴ کامنت)
۸.۳k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.