هایی باگزی ها بالاخره نت پیدا کردم الان براتون میزارم لذت
هایی باگزی ها بالاخره نت پیدا کردم الان براتون میزارم لذت ببرید
پارت ۴
ویو جنی *
الان ۶ ساعته گذشته و کاترین از اون اتاق یک بار هم خارج نشده نمیدونم برم بهش سر بزنم یا نه نفس کلافه ای میکشم و از جام بلند میشم میرم سمت اتاق کاترین که الکس دستمو میگیره
_ صبر کن
&اوه سلام الکس مگه الان نباید تو صحنه جرم باشی ؟
_ امممم.....خب ا.....آره ولی گفتم برا شما غذا بیارم ....وا...واسه همین برگشتم
& اهان ممنون لطف کردی
خواستم پاکت غذا رو بگیرم که دستشو عقب برد
_ خ....خب من میارم براتون
& نه لازم نیست الکس خودم داشتم میرفتم اتاق کاترین میبرم براش
_ باشه
پاکت رو از دستش گرفتم و از کنارش رد شد این بچه چش بود؟ در اتاق کاترین رو زدم که جواب نداد وارد اتاق شدم که دیدم خوابه لبخندی زدم و خواستم از اتاق خارج شم که گوشیش به صدا در اومد سریع رفتم برش داشتم تا بیدار نشه
& بله بفرمایید ؟
÷شما؟ ببخشید با خانم کاترین کار دارم
& من کیم جنی هستم خانم کاترین خواب هستن
÷ اوه ام باشه وقتی بیدار شدن بگید لیلی باهاشون تماس گرفته
& چشم میگم حتما خدافظ
تماس رو قط کردم و از اتاق خارج شدم تا به کارام برسم باید چند تا تحقیق میکردم
خونه لیلی *
گوشی رو به روم قط کرد فرد که داشت میوه ها رو خورد میکرد نگاهی بهم کرد
_ چیشده؟
÷یه نفر به اسم کیم جنی گوشی رو برداشت
_ جنی؟ برگشته به کارش ؟
÷ میشناسیش؟
_ اره دنبال یه دختر میگشت فک کنم اسمش لیسا بود
÷ میگشت ؟
_ اره سال پیش انگار جسد طرف رو پیدا کردن اونم از کارش استفا داد افسرده شده بود از خونه حتی بیرونم نمیومد
÷ پس چرا الان برگشته؟
_ نمیدونم شاید تصمیم گرفته کار کنه
خونه *
مشغول گشتن توی سایتا بودم که لیسا با یه کیسه کنارم نشست نگاهی بهش کردم و به کارم رسیدم دیدم یه پاکت از توی کیسه در آورد و سمت من گرفت ......
پارت ۴
ویو جنی *
الان ۶ ساعته گذشته و کاترین از اون اتاق یک بار هم خارج نشده نمیدونم برم بهش سر بزنم یا نه نفس کلافه ای میکشم و از جام بلند میشم میرم سمت اتاق کاترین که الکس دستمو میگیره
_ صبر کن
&اوه سلام الکس مگه الان نباید تو صحنه جرم باشی ؟
_ امممم.....خب ا.....آره ولی گفتم برا شما غذا بیارم ....وا...واسه همین برگشتم
& اهان ممنون لطف کردی
خواستم پاکت غذا رو بگیرم که دستشو عقب برد
_ خ....خب من میارم براتون
& نه لازم نیست الکس خودم داشتم میرفتم اتاق کاترین میبرم براش
_ باشه
پاکت رو از دستش گرفتم و از کنارش رد شد این بچه چش بود؟ در اتاق کاترین رو زدم که جواب نداد وارد اتاق شدم که دیدم خوابه لبخندی زدم و خواستم از اتاق خارج شم که گوشیش به صدا در اومد سریع رفتم برش داشتم تا بیدار نشه
& بله بفرمایید ؟
÷شما؟ ببخشید با خانم کاترین کار دارم
& من کیم جنی هستم خانم کاترین خواب هستن
÷ اوه ام باشه وقتی بیدار شدن بگید لیلی باهاشون تماس گرفته
& چشم میگم حتما خدافظ
تماس رو قط کردم و از اتاق خارج شدم تا به کارام برسم باید چند تا تحقیق میکردم
خونه لیلی *
گوشی رو به روم قط کرد فرد که داشت میوه ها رو خورد میکرد نگاهی بهم کرد
_ چیشده؟
÷یه نفر به اسم کیم جنی گوشی رو برداشت
_ جنی؟ برگشته به کارش ؟
÷ میشناسیش؟
_ اره دنبال یه دختر میگشت فک کنم اسمش لیسا بود
÷ میگشت ؟
_ اره سال پیش انگار جسد طرف رو پیدا کردن اونم از کارش استفا داد افسرده شده بود از خونه حتی بیرونم نمیومد
÷ پس چرا الان برگشته؟
_ نمیدونم شاید تصمیم گرفته کار کنه
خونه *
مشغول گشتن توی سایتا بودم که لیسا با یه کیسه کنارم نشست نگاهی بهش کردم و به کارم رسیدم دیدم یه پاکت از توی کیسه در آورد و سمت من گرفت ......
۱۱.۰k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.