چشمامو اشک گرفته بود ات رو زمین بود با کلی خون
چشمامو اشک گرفته بود ات رو زمین بود با کلی خون
ات رو براید استایل بغل کردم و با تمام سرعت خودمو ب ماشیمنم رسوندم
و ات رو تو ماشین گذاشتم با تمام سرعت ماشین رو میروندم و برام مهم نبود ک بمیرم یا ن
بالاخره رسیدم ب بیمارستان
بعد از ۳ ساعت دکتر از اتاق ات اومد بیرون گف حالش خیلی بد بود اگه چن دقیقه دیرتر میرسیدید شاید جونشو از دست میداد
کوک ویو :
نمیدونم چرا ات نمیومد ک بهم شام رو بده حتی ازش هیچ خبری نشد نگران شده بودم زنگ زدم ب تهیونگ شاید باهاش رفته باشه بیرون حتی فکر اینکه ات با تهیونگ رفته باشه بیرون اذابم میداد
بوق......... بوق........... بوق.......
ت : الو هیونگ
ک : ات کجاس (باداد)
ت : آیییییییییییی گوشممممممممم
ک : گفتم کجاسسسسس
ت : مگه برات مهمه
ک : ن نیست
تمام شدن مکالمه
کوک ویو :
اون شب خواب ب چشمام نیومد خیلی نگرانش بودم ول چی میشد؟
ات رو براید استایل بغل کردم و با تمام سرعت خودمو ب ماشیمنم رسوندم
و ات رو تو ماشین گذاشتم با تمام سرعت ماشین رو میروندم و برام مهم نبود ک بمیرم یا ن
بالاخره رسیدم ب بیمارستان
بعد از ۳ ساعت دکتر از اتاق ات اومد بیرون گف حالش خیلی بد بود اگه چن دقیقه دیرتر میرسیدید شاید جونشو از دست میداد
کوک ویو :
نمیدونم چرا ات نمیومد ک بهم شام رو بده حتی ازش هیچ خبری نشد نگران شده بودم زنگ زدم ب تهیونگ شاید باهاش رفته باشه بیرون حتی فکر اینکه ات با تهیونگ رفته باشه بیرون اذابم میداد
بوق......... بوق........... بوق.......
ت : الو هیونگ
ک : ات کجاس (باداد)
ت : آیییییییییییی گوشممممممممم
ک : گفتم کجاسسسسس
ت : مگه برات مهمه
ک : ن نیست
تمام شدن مکالمه
کوک ویو :
اون شب خواب ب چشمام نیومد خیلی نگرانش بودم ول چی میشد؟
۱۹.۷k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.