fake
ته:خانم جانگ اون خانم رو اونجا میبینید(اشاره به ا/ت)ایشون همسر بنده هستش یعنی من الان متاهل هستم پس سعی نکنید رابطه تموم شده ی مارو درست کنید یا بر گردانید همچی بین ما تموم شده
راوی
تهیونگ رفت سمت ا/ت و باهم به سمت خونه حرکت کردند تو راه حرفی بینشون رد و بدل نشد تا رسیدن خونه
ا/ت:تهیونگ خوبی؟
تهیونگ:اوهوم
ا/ت:خوب نیستی چیزی شده؟
تهیونگ:نه چیزی نیست
ا/ت:بهم بگو ته من زنتم
تهیونگ:وقتی میگم چیزی نیست یعنی چیزی نیست چرا انقدر مثل کنه میچسبی بهم؟*عربده
ا/ت:تهیونگ؟
تهیونگ:زهرمار تهیونگ خفه شو*داد عصبی
ا/ت:به درک اصلا بهم نگو اصلا برام مهم نیست مثل خودت اصن میدونستی.......
و حرف ا/ت با سوزش روی گونش قطع شد ا/ت یه ذره با خودش فکر کرد و فهمید واقعا تهیونگ زدتش و این ضربه باعث پاره شدن گوشه لبش و خون اومدنش شد
ا/ت:زدی؟الان تو واقعا منو زدی؟جالبه خیلی خیلی جالبه واقعا زدی باشه
راوی
تهیونگ کتش رو برداشت رو از خونه بیرون زد و تو خیابون ها پرسه میزد دخترک قصه ماهم دیگه نتونست دووم بیاره و روی دوتا زانوهاش فرود اومد و شروع کرد به گریه
راوی
تهیونگ رفت سمت ا/ت و باهم به سمت خونه حرکت کردند تو راه حرفی بینشون رد و بدل نشد تا رسیدن خونه
ا/ت:تهیونگ خوبی؟
تهیونگ:اوهوم
ا/ت:خوب نیستی چیزی شده؟
تهیونگ:نه چیزی نیست
ا/ت:بهم بگو ته من زنتم
تهیونگ:وقتی میگم چیزی نیست یعنی چیزی نیست چرا انقدر مثل کنه میچسبی بهم؟*عربده
ا/ت:تهیونگ؟
تهیونگ:زهرمار تهیونگ خفه شو*داد عصبی
ا/ت:به درک اصلا بهم نگو اصلا برام مهم نیست مثل خودت اصن میدونستی.......
و حرف ا/ت با سوزش روی گونش قطع شد ا/ت یه ذره با خودش فکر کرد و فهمید واقعا تهیونگ زدتش و این ضربه باعث پاره شدن گوشه لبش و خون اومدنش شد
ا/ت:زدی؟الان تو واقعا منو زدی؟جالبه خیلی خیلی جالبه واقعا زدی باشه
راوی
تهیونگ کتش رو برداشت رو از خونه بیرون زد و تو خیابون ها پرسه میزد دخترک قصه ماهم دیگه نتونست دووم بیاره و روی دوتا زانوهاش فرود اومد و شروع کرد به گریه
۸.۰k
۰۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.