عروسو اوردن خونش بعد دارن جلو در خونه میرقصن و اینا انقدر
عروسو اوردن خونش بعد دارن جلو در خونه میرقصن و اینا انقدر صدا کردن خواب برامون نذاشته بابام چنان با جدیت نشسته نگاه میکنه مامان میگه به من یکی اینجوری توجه میکردی الان قهر نبود
بابا این زنو شوهرو از جلو چشم من دور کنیددددد
بابا این زنو شوهرو از جلو چشم من دور کنیددددد
۲.۵k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.