که یه دختر با دوتا از دوستاش اومد جلوی سوزومه وایستاد
که یه دختر با دوتا از دوستاش اومد جلوی سوزومه وایستاد
دختره: هویییی
سوزومه: چته
دختره: من چمه..... هاه.... ببین این بار ازت میگذرم ولی دیتورو دوروبر ددیم نبینمت
سوزومه: داداش ساقیت کیه........ من بیام دوروبر ددیت بپلکم....... ایشششش....... حالا ددی کی هست
دختره: جنیور وین
سوزومه: داداش من؟ وات فاک....... فکر میکردم بچه مثبته هعییی
دختره: چی میپرونی برا خودت جنیور تک فرزند
سوزومه: بود دیگه نیست الانم بزن به چاک حوصلتو ندارم
دختره: هی هرزه درست صحب......
دختره به طرف سوزومه هجوم اورد سوزومه از پشت موهاشو کشیدو دختره به پشت گود برداشت جوری که صورتش به سمت هوا بود سوزومه درگوشش با صدای بم گفت
سوزومه: ببین دختر جون وقتیمیگم بزن به چاک یعنی گمشو از جولو چشام وگرنه خودم دکمه سیکدرتو میزنم فهمیدی
سوزومه دختررو ول کرد دو اوناهم سری از اونجا رفتن بعد چند ثانیه امیلی از پشت صداش دراومد
امیلی: فک نمیکنی زیادروی کردی عزیزم
سوزومه: اخه دختره خیلی رو مخ بود بعدشم من که با زبون خوش گفتم حوصلشو ندارم ولی خب نمی فهمید منم از راه دیگه رفتم
امیلی: خب ولش بیا بریم الاناست که زنگ بخوره
سوزومه: اوکی بریم
امیلی: راستی میخوای به رابطه ری کمک کنی
سوزومه: با جسیکا ویلیامز
امیلی: یس زدی تو خار
سوزومه: خب میخوای چیکار کنی
امیلی: یه نقشه خوب برات دارم ، بریم برات تعریف می کنم
«~شب~»
سوزومه: خب راستش جنیور میخواستم چیزی بگم
جنیور: اوم میشنوم
سوزومه: خب میدونی من وقتایی که مست.....
دختره: هویییی
سوزومه: چته
دختره: من چمه..... هاه.... ببین این بار ازت میگذرم ولی دیتورو دوروبر ددیم نبینمت
سوزومه: داداش ساقیت کیه........ من بیام دوروبر ددیت بپلکم....... ایشششش....... حالا ددی کی هست
دختره: جنیور وین
سوزومه: داداش من؟ وات فاک....... فکر میکردم بچه مثبته هعییی
دختره: چی میپرونی برا خودت جنیور تک فرزند
سوزومه: بود دیگه نیست الانم بزن به چاک حوصلتو ندارم
دختره: هی هرزه درست صحب......
دختره به طرف سوزومه هجوم اورد سوزومه از پشت موهاشو کشیدو دختره به پشت گود برداشت جوری که صورتش به سمت هوا بود سوزومه درگوشش با صدای بم گفت
سوزومه: ببین دختر جون وقتیمیگم بزن به چاک یعنی گمشو از جولو چشام وگرنه خودم دکمه سیکدرتو میزنم فهمیدی
سوزومه دختررو ول کرد دو اوناهم سری از اونجا رفتن بعد چند ثانیه امیلی از پشت صداش دراومد
امیلی: فک نمیکنی زیادروی کردی عزیزم
سوزومه: اخه دختره خیلی رو مخ بود بعدشم من که با زبون خوش گفتم حوصلشو ندارم ولی خب نمی فهمید منم از راه دیگه رفتم
امیلی: خب ولش بیا بریم الاناست که زنگ بخوره
سوزومه: اوکی بریم
امیلی: راستی میخوای به رابطه ری کمک کنی
سوزومه: با جسیکا ویلیامز
امیلی: یس زدی تو خار
سوزومه: خب میخوای چیکار کنی
امیلی: یه نقشه خوب برات دارم ، بریم برات تعریف می کنم
«~شب~»
سوزومه: خب راستش جنیور میخواستم چیزی بگم
جنیور: اوم میشنوم
سوزومه: خب میدونی من وقتایی که مست.....
۹۹
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.