سمت در و هوپی اره خودشه نکنه 😐نه امکان نداره
سمت در و هوپی اره خودشه نکنه 😐نه امکان نداره
هوپی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت اینجت چیکار میکنه؟ خانم سوجی کجاست؟
هوپی: ا/ت چیزی شده
ا/ت: نه.... خوب.. چیزه برای کار اومدم 😅
هوپی: اها پس تویی.. چیزه خانم جانگ می اینجا هارو نشون داد؟
ا/ت: خوب مثل اینکه خیلی عجله داشت😅
هوپی: 😂.... بیا بریم اینجا هارو نشونت بدم
ا/ت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برام یکم سخته که تو خونش کار کنم اما چاره ای ندارم حقوقش خوبه بعد دیگه هم مجبور نیستم برم پیش اونا در هر صورت براشون مهم نیست
اما با اینکه من اینجا فقط یه کارگرم باهام خیلی خوب رفتار میکنه اون خانم درست میگفت واقعا مرد خوبیه
هوپی: خوب اینجا هم اتاقته امید وارم خوشت بیاد
ا/ت: بله؟... عا ار... یعنی ممنون چیزه 😅منظورم اینه که خوشم میاد ممنون ازتون
هوپی: 😂😂😂ای خدا نیاز نیست انقدر رسمی حرف بزنی باهام راحت باش
ا/ت: چشم😅
هوپی: من دیگه باید برم یکم کار دارم کار داشتی من اتاق کارم
ا/ت : چشم
.
.
.
خوب الان باید چیکار کنم.. بهتر اول ظرفا رو بشورم.
.
.
هوپی: من باید برم هواست به اینجا خودت باشه 😂😄
ا/ت: 😂😂😂حتما ..خداحافظ
هوپی: فعلا😄😂
.
.
یکم خونه رو گشتم تا یکم بیشتر با محل کارام اشناسم کـه رسیدم به اتاق کارش درش باز بودرفتم داخل که چشمم به یه قاب عکس افتاد 😳د... د. دا. داش.. داداشمه 😳خودشه اصلا تغییر نکرده 😳ولی چطوری این مکان نداره 😳اون پرورشگاه بود این مدت الان 😳ام.. امکام نداره😳هوپی حتما میشناستش باید ازش بپرسم 😳😟شمارشو ندارم که بهتر تا بیاد صبر کنم
رفتم و خودم و مشغول کردم دیگه دیر وقت بود با خودم گفتم که شاید امشب نیاد و رفتم تو اتاقم و خوابیدم
هوپی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اههه خیلی خسته شده بودم بعد کار با بچه ها رفتیم بیرون شام خوردیم الان تو راه خونم واقعا دلم نمیخواد ا/ت تنها تا دیر وقت تو اون خونه بزرگ بمونه اونجا شبا واقعا ترسناکه بعد رسیدن به خونه ا/ت و صدا زدم اما جواب نداد همه جا مرتب و تمیز شده بود تا بحال خونه رو به این تمیزی ندیده بودم رفتم تو اتاقش ببینم اونجاهست یانه به احتمال زیاد گرفته خوابده در زدم جواب نداد در و باز کردم درست فکر میکردم خوابه پتو تنش نبود
.
.
.
لایک و کامنت یادت نره 😐🐾
هوپی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت اینجت چیکار میکنه؟ خانم سوجی کجاست؟
هوپی: ا/ت چیزی شده
ا/ت: نه.... خوب.. چیزه برای کار اومدم 😅
هوپی: اها پس تویی.. چیزه خانم جانگ می اینجا هارو نشون داد؟
ا/ت: خوب مثل اینکه خیلی عجله داشت😅
هوپی: 😂.... بیا بریم اینجا هارو نشونت بدم
ا/ت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برام یکم سخته که تو خونش کار کنم اما چاره ای ندارم حقوقش خوبه بعد دیگه هم مجبور نیستم برم پیش اونا در هر صورت براشون مهم نیست
اما با اینکه من اینجا فقط یه کارگرم باهام خیلی خوب رفتار میکنه اون خانم درست میگفت واقعا مرد خوبیه
هوپی: خوب اینجا هم اتاقته امید وارم خوشت بیاد
ا/ت: بله؟... عا ار... یعنی ممنون چیزه 😅منظورم اینه که خوشم میاد ممنون ازتون
هوپی: 😂😂😂ای خدا نیاز نیست انقدر رسمی حرف بزنی باهام راحت باش
ا/ت: چشم😅
هوپی: من دیگه باید برم یکم کار دارم کار داشتی من اتاق کارم
ا/ت : چشم
.
.
.
خوب الان باید چیکار کنم.. بهتر اول ظرفا رو بشورم.
.
.
هوپی: من باید برم هواست به اینجا خودت باشه 😂😄
ا/ت: 😂😂😂حتما ..خداحافظ
هوپی: فعلا😄😂
.
.
یکم خونه رو گشتم تا یکم بیشتر با محل کارام اشناسم کـه رسیدم به اتاق کارش درش باز بودرفتم داخل که چشمم به یه قاب عکس افتاد 😳د... د. دا. داش.. داداشمه 😳خودشه اصلا تغییر نکرده 😳ولی چطوری این مکان نداره 😳اون پرورشگاه بود این مدت الان 😳ام.. امکام نداره😳هوپی حتما میشناستش باید ازش بپرسم 😳😟شمارشو ندارم که بهتر تا بیاد صبر کنم
رفتم و خودم و مشغول کردم دیگه دیر وقت بود با خودم گفتم که شاید امشب نیاد و رفتم تو اتاقم و خوابیدم
هوپی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اههه خیلی خسته شده بودم بعد کار با بچه ها رفتیم بیرون شام خوردیم الان تو راه خونم واقعا دلم نمیخواد ا/ت تنها تا دیر وقت تو اون خونه بزرگ بمونه اونجا شبا واقعا ترسناکه بعد رسیدن به خونه ا/ت و صدا زدم اما جواب نداد همه جا مرتب و تمیز شده بود تا بحال خونه رو به این تمیزی ندیده بودم رفتم تو اتاقش ببینم اونجاهست یانه به احتمال زیاد گرفته خوابده در زدم جواب نداد در و باز کردم درست فکر میکردم خوابه پتو تنش نبود
.
.
.
لایک و کامنت یادت نره 😐🐾
۱۸.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.