پرنسس من*
f1.p8
*چیکار داری میکنی؟
_هرکاری که دوست داشته باشم
*گمشو برو عقب تا جیغ نزدمممم
_جیغ بزنی که چی بشه؟
*آجوما و خدمتکارا بریزن سرت
پوزخندی زد و گفت: آجوما که رفته خرید خدمتکارا هم فکر نمیکنم جرعت دخالت داشته باشن.
از ترس خودمو چسبوندم به دیوار و تو دلم به ارواح اون سوزن فوش میدادم که بخاطرش به چه روزی افتادم.
کوک هی جلوتر میومد و باعث شد لبامون ی سانت فاصله داشته باشه.
کوک:
نمیدونم چه مرگم شده بود منی که همیشه در یک ثانیه به بدترین شکل ممکن کار خودمو میکردم حالا این دختر باعث شده اذیتش نکنم ولی لب*اش بدجور منو به سمت خودش میکشوند فاصله رو تموم کردم و لبام رو گذاشتم رو لباش...
ا.ت:
با کاری که کرد انگار برق بهم وصل کردن نمیتونستم همراهیش کنم همونجوری خشم زده بود.
که کم کم متوجه داغ شدن بدنش شدم و...
(لایکا به ۲۰ نرسه پارت نمیزارم)
*چیکار داری میکنی؟
_هرکاری که دوست داشته باشم
*گمشو برو عقب تا جیغ نزدمممم
_جیغ بزنی که چی بشه؟
*آجوما و خدمتکارا بریزن سرت
پوزخندی زد و گفت: آجوما که رفته خرید خدمتکارا هم فکر نمیکنم جرعت دخالت داشته باشن.
از ترس خودمو چسبوندم به دیوار و تو دلم به ارواح اون سوزن فوش میدادم که بخاطرش به چه روزی افتادم.
کوک هی جلوتر میومد و باعث شد لبامون ی سانت فاصله داشته باشه.
کوک:
نمیدونم چه مرگم شده بود منی که همیشه در یک ثانیه به بدترین شکل ممکن کار خودمو میکردم حالا این دختر باعث شده اذیتش نکنم ولی لب*اش بدجور منو به سمت خودش میکشوند فاصله رو تموم کردم و لبام رو گذاشتم رو لباش...
ا.ت:
با کاری که کرد انگار برق بهم وصل کردن نمیتونستم همراهیش کنم همونجوری خشم زده بود.
که کم کم متوجه داغ شدن بدنش شدم و...
(لایکا به ۲۰ نرسه پارت نمیزارم)
۱.۰k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.