گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتهست، که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سرِ راهِ وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشمِ حسرت به سرِ اشک فرو میگیرم
که اگر راه دهم، قافله بر گِل برود
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورتِ دوست
همچو چشمی که چراغش زِ مقابل برود
موج از این بار، چنان کشتیِ طاقت بشکست
که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود
نه عجب گر برود قاعدهی صبر و شکیب
پیشِ هر چشم که آن قد و شمایل برود
کس ندانم که در این شهر، گرفتارِ تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادهست کسی دل به خیال
چون بیاید به سرِ راهِ تو بیدل برود
روی بنمای که صبر از دلِ صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تنِ عاقل برود
سعدی اَر عشق نبازد چه کند مُلکِ وجود؟
حیف باشد که همه عمر، به باطل برود
قیمتِ وصل نداند مگر آزردهی هجر
مانده آسوده بخُسبد چو به منزل برود
#سعدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر
وان چنان پای گرفتهست، که مشکل برود
دلی از سنگ بباید به سرِ راهِ وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود
چشمِ حسرت به سرِ اشک فرو میگیرم
که اگر راه دهم، قافله بر گِل برود
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورتِ دوست
همچو چشمی که چراغش زِ مقابل برود
موج از این بار، چنان کشتیِ طاقت بشکست
که عجب دارم اگر تخته به ساحل برود
نه عجب گر برود قاعدهی صبر و شکیب
پیشِ هر چشم که آن قد و شمایل برود
کس ندانم که در این شهر، گرفتارِ تو نیست
مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود
گر همه عمر ندادهست کسی دل به خیال
چون بیاید به سرِ راهِ تو بیدل برود
روی بنمای که صبر از دلِ صوفی ببری
پرده بردار که هوش از تنِ عاقل برود
سعدی اَر عشق نبازد چه کند مُلکِ وجود؟
حیف باشد که همه عمر، به باطل برود
قیمتِ وصل نداند مگر آزردهی هجر
مانده آسوده بخُسبد چو به منزل برود
#سعدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#منتظر
۵.۲k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.