دو ماه سفید پارت 3
ویو کوک
الارم کوشیم زنگ خورد
فوشی زیر لب نثارش کردم بلند شدم رفتم دستشویی کارای مورد نیاز انجام دادم موهام حالت دادم و لباسام رو پوشیدم و سریع رفتم پایین
اجوما: صبح بخیر پسرم
کوک: صبح بخیر اجومای گلممم
اجوما: ایییی خدا پسرم مگه تو مافیا نیستی (لبخند)
کوک: چرا اجوما ولی شما جای مادر منو دارید
اجوما: از دست تو پسر بدو بیا صبحونت رو بخور باید بری مدرسه دیرت میشه
کوک: باشه اومدم
بعد از خوردن صبحانه با اجوما خدافظی کردم و سوار ماشینم شدم و با اخرین سرعت روندم چند مین بعد دیدم ی دختر سوار لکسوس داره ب سرعت ب اون ادرسی ک من میخوام برم میره منم با تمام سرت روندم تا بهش برسم وقتی رسیدم نگاه راننده کردم اونم نگاهی ب من کرد و ی پوزخند خیلی هات بهم زد و من کل گیج شدم اون زد جلوم و ب خاطر این اون نفر اول شد وقتی پیاده شد ی پوزخند بهش زدم رفتم داخل دفتر مدیر و همون دختر رو دیدم دیدم مدیر داره تعظیم میکنه بعد از اینکه سرشو اورد بالا گفتم اقای پارک سریع با کای تماس بگیرین و اون از اون دختره معذرت خواهی کرد دلیل اینارشو نفهمیدم ولی ولش بعدش گفت چشم زنگ میزنم خواستم برم بیرون ک مدیر بهم گفت اقای جئون لطفا خانم کیم رو راهنمایی کنید پس عجب ت کلاس ما هست این بد گرل باشه ای گفتم و راهمو ادامه دادم...................................
الارم کوشیم زنگ خورد
فوشی زیر لب نثارش کردم بلند شدم رفتم دستشویی کارای مورد نیاز انجام دادم موهام حالت دادم و لباسام رو پوشیدم و سریع رفتم پایین
اجوما: صبح بخیر پسرم
کوک: صبح بخیر اجومای گلممم
اجوما: ایییی خدا پسرم مگه تو مافیا نیستی (لبخند)
کوک: چرا اجوما ولی شما جای مادر منو دارید
اجوما: از دست تو پسر بدو بیا صبحونت رو بخور باید بری مدرسه دیرت میشه
کوک: باشه اومدم
بعد از خوردن صبحانه با اجوما خدافظی کردم و سوار ماشینم شدم و با اخرین سرعت روندم چند مین بعد دیدم ی دختر سوار لکسوس داره ب سرعت ب اون ادرسی ک من میخوام برم میره منم با تمام سرت روندم تا بهش برسم وقتی رسیدم نگاه راننده کردم اونم نگاهی ب من کرد و ی پوزخند خیلی هات بهم زد و من کل گیج شدم اون زد جلوم و ب خاطر این اون نفر اول شد وقتی پیاده شد ی پوزخند بهش زدم رفتم داخل دفتر مدیر و همون دختر رو دیدم دیدم مدیر داره تعظیم میکنه بعد از اینکه سرشو اورد بالا گفتم اقای پارک سریع با کای تماس بگیرین و اون از اون دختره معذرت خواهی کرد دلیل اینارشو نفهمیدم ولی ولش بعدش گفت چشم زنگ میزنم خواستم برم بیرون ک مدیر بهم گفت اقای جئون لطفا خانم کیم رو راهنمایی کنید پس عجب ت کلاس ما هست این بد گرل باشه ای گفتم و راهمو ادامه دادم...................................
۱۳.۵k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.