ازدواج اجباری P42
کوک:ا.ت(عربده)
ا.ت:.......(ترس)
کوک:میرسیم خونه دیگه الان
ا.ت:اینجا که راه عمارت نیست
کوک:او بیب فک کردی میبرت توی شهر که به
راحتی فرار کنی نه جانم عمراً
ا.ت:پ داریم کجامیریم؟
کوک:کلبه ی توی جنگل
ا.ت:نه تروخدا قول میدم فرار نکنم
کوک:هیسسسس
ا.ت محکم میزنه به د*یک کوک
کوک:اه لعنتی
ا.ت:اوخی درد داشت نازی نازی گریه نکن
بزرگ میشی یادت میره
کوک:وایسا ببینم سرجاشه یانه(وایییی🤣)
ا.ت:(اداشو درمیاره)
کوک:اها اره هستش اگه نبود دیگه نمیتونستم
بک*نمت
ا.ت:اه چرا هستش
کوک:الان که رسیدیم میری اماده میشی برای
تنبیهت بیب!
ا.ت:میرینم برات
کوک:ا.ت یه کاری نکن همین جا به فا*کت
بدم
ا.ت:برو بابا
کوک:باشه خودت خاستی
ا.ت:نه ننم خاست
کوک:کای (راننده)
راننده:بعله قربان
کوک:میتونی بری من خودم هستم
راننده:چشم
ویو ا.ت
راننده رفت کوک داشت لباس درمیاورد
خیلی ترسیدم اخه ا.ت چرا زر زر میکنی تو
کوک:بیب لباسات رو درمیاری یا درارمشون
ا.ت:........
کوک:پس گزینه دو
شروع کرد به دراوردن لباسام و......(صلوات)
(اسمات)
(بیبی ها اینم پارت جدید ژوننننن)
ا.ت:.......(ترس)
کوک:میرسیم خونه دیگه الان
ا.ت:اینجا که راه عمارت نیست
کوک:او بیب فک کردی میبرت توی شهر که به
راحتی فرار کنی نه جانم عمراً
ا.ت:پ داریم کجامیریم؟
کوک:کلبه ی توی جنگل
ا.ت:نه تروخدا قول میدم فرار نکنم
کوک:هیسسسس
ا.ت محکم میزنه به د*یک کوک
کوک:اه لعنتی
ا.ت:اوخی درد داشت نازی نازی گریه نکن
بزرگ میشی یادت میره
کوک:وایسا ببینم سرجاشه یانه(وایییی🤣)
ا.ت:(اداشو درمیاره)
کوک:اها اره هستش اگه نبود دیگه نمیتونستم
بک*نمت
ا.ت:اه چرا هستش
کوک:الان که رسیدیم میری اماده میشی برای
تنبیهت بیب!
ا.ت:میرینم برات
کوک:ا.ت یه کاری نکن همین جا به فا*کت
بدم
ا.ت:برو بابا
کوک:باشه خودت خاستی
ا.ت:نه ننم خاست
کوک:کای (راننده)
راننده:بعله قربان
کوک:میتونی بری من خودم هستم
راننده:چشم
ویو ا.ت
راننده رفت کوک داشت لباس درمیاورد
خیلی ترسیدم اخه ا.ت چرا زر زر میکنی تو
کوک:بیب لباسات رو درمیاری یا درارمشون
ا.ت:........
کوک:پس گزینه دو
شروع کرد به دراوردن لباسام و......(صلوات)
(اسمات)
(بیبی ها اینم پارت جدید ژوننننن)
۷.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.