𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🤍✨ پارت ۱۴
- ترسیدی؟
+ ها نه بابا منو تر.....جیغغغ
- ااااااااااااااا( داد)
که یه دفه یه زامبی پرید جلومون من پریدم رو کمر کوک اونم تا تونست میدوید که دیگه زامبی رفت و کوک نفس کم اورد و ایستاد
-ههه....ههه....بیا پایین
+ خوبی؟؟
- خوبم؟؟اگه جیغ نمیزدی الان اینجوری نمیشد( یکم بلند)
+ من...من....معذرت میخوام یه هو پرید بیرون ترسیدم 😞
- هوفففف عب نداره منم معذرت میخوام که سرت داد زدم خودمم ترسیدم یه دقه😔
+ مهم نیست ☺
- بریم
دستمو گرفت و منو دنبال خودش کشید همیجوری رفتیم تا به اتاقی رسیدیم که پر از آینه بود
- او شت آیونگ حواست باشه گم نشی چون اینجور جاها آدم گیج میشه
+ هوم
هی میرفت و میخوردیم به آینه که کوک رفت اون و گفت که تکون نخورم رفت یه دو دقه گذشت هنوز نیومده بود دیگه سر درد گرفته بودم همش آینه بود
و دوباره صداها تو سرم پیچید
؟ آیونگ
! بیا اینجا
؟ خواهر کوچولو بیا
صدا تهیونگ بود و یه دفه صدای جیغ و داد زیاد زیاد شد نشستم و سرمو با دستام گرفتم
+ بسه بسه تمومش کن نههههه
جیغغغغغغ
گریهههه
...........
؟ ایونگ( صدا کم )
؟ آیونگ( صدا کم)
+ بسههههههه
+ ها نه بابا منو تر.....جیغغغ
- ااااااااااااااا( داد)
که یه دفه یه زامبی پرید جلومون من پریدم رو کمر کوک اونم تا تونست میدوید که دیگه زامبی رفت و کوک نفس کم اورد و ایستاد
-ههه....ههه....بیا پایین
+ خوبی؟؟
- خوبم؟؟اگه جیغ نمیزدی الان اینجوری نمیشد( یکم بلند)
+ من...من....معذرت میخوام یه هو پرید بیرون ترسیدم 😞
- هوفففف عب نداره منم معذرت میخوام که سرت داد زدم خودمم ترسیدم یه دقه😔
+ مهم نیست ☺
- بریم
دستمو گرفت و منو دنبال خودش کشید همیجوری رفتیم تا به اتاقی رسیدیم که پر از آینه بود
- او شت آیونگ حواست باشه گم نشی چون اینجور جاها آدم گیج میشه
+ هوم
هی میرفت و میخوردیم به آینه که کوک رفت اون و گفت که تکون نخورم رفت یه دو دقه گذشت هنوز نیومده بود دیگه سر درد گرفته بودم همش آینه بود
و دوباره صداها تو سرم پیچید
؟ آیونگ
! بیا اینجا
؟ خواهر کوچولو بیا
صدا تهیونگ بود و یه دفه صدای جیغ و داد زیاد زیاد شد نشستم و سرمو با دستام گرفتم
+ بسه بسه تمومش کن نههههه
جیغغغغغغ
گریهههه
...........
؟ ایونگ( صدا کم )
؟ آیونگ( صدا کم)
+ بسههههههه
۳.۷k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.