عشق شیرین پارت ۸
هایمین ویو)
رو تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد
وقتی اسم روشو دیدم تعجب کردم(عمو پی دی نیم)جواب دادم
_سلام
£سلام خوبی
_خوبم ممنون
£میگم فردا بیاید برای تمرین دنس آهنگ چون طراح دنس تون کارش تموم شده
_چشم فردا حتما میایم
£کاری نداری دخترم
_نه شما چه طور
£منم کاری ندارم خداحافظ
£خداحافظ
گوشی رو قطع کردم حوصله ام پوکیده بود از رو تخت بلند شدم و رفتم موهامو شونه زدم رفتم پایین خیلی گشنم بود رفتم آشپزخونه جین هیونگ غذا درست کرده بود از غذاریختم و خوردم ظرفا رو که میشستم
*هایمین حالت خوبه
_آره خوبم
وبعد ته رفت بعد از آشپزخونه بیرون اومدم به ساعت نگاهی انداختم ساعت ۳:۲۷ بود رفتم اتاقم تا نقاشی بکشم شاید زمان زود بگذره داشتم بوم رو رپی تخته وصل میکردم که کوک اومد
&چیکار میکردی
_هیچی میخواستم نقاشی بکشم
&خبببب بیامنو بکش
_واقعا
&آره
_باشه برو روی اون صندلی بشین
کوک رفت و نشست منم وسایلم رو آماده کردم و شروع به کشیدن کردم
بعد ۲ساعت و۵۰دقیقه*****
بالاخره نقاشیم تموم شد کوک خسته شده بود و هی غر میزد
&چقد طولش میدی
_چیکار کنم خودت خواستی
&خب من خواستم تو چرا طولش میدی
_بابا تموم شد میتونی بری
&میخوام قبل رفتنم ببینم منو چه جوری کشیدی مثل دفعه قبل میمون نکشیده باشی
_نه میمون نیست😂
کوک اومد نقاشی رو ببینه وقتی نقاشی رو دید دهنش باز شد و کف کرد😂 دهنش رو بستم و گفتم
_دهنتو ببند الان مگس میره توش 😂
بعد یه جیغ خفیفی کشید و شروع کرد به خوشحالی
&اینم منم به این خوجلی دیریرین دین دیرین دیریرین دین....
_بسه باشه
که یهو بعدش
خماری تا فردا 😂
اسلاید دو نقاشی هایمین فقط فکر کنید روی بوم کشیده
رو تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد
وقتی اسم روشو دیدم تعجب کردم(عمو پی دی نیم)جواب دادم
_سلام
£سلام خوبی
_خوبم ممنون
£میگم فردا بیاید برای تمرین دنس آهنگ چون طراح دنس تون کارش تموم شده
_چشم فردا حتما میایم
£کاری نداری دخترم
_نه شما چه طور
£منم کاری ندارم خداحافظ
£خداحافظ
گوشی رو قطع کردم حوصله ام پوکیده بود از رو تخت بلند شدم و رفتم موهامو شونه زدم رفتم پایین خیلی گشنم بود رفتم آشپزخونه جین هیونگ غذا درست کرده بود از غذاریختم و خوردم ظرفا رو که میشستم
*هایمین حالت خوبه
_آره خوبم
وبعد ته رفت بعد از آشپزخونه بیرون اومدم به ساعت نگاهی انداختم ساعت ۳:۲۷ بود رفتم اتاقم تا نقاشی بکشم شاید زمان زود بگذره داشتم بوم رو رپی تخته وصل میکردم که کوک اومد
&چیکار میکردی
_هیچی میخواستم نقاشی بکشم
&خبببب بیامنو بکش
_واقعا
&آره
_باشه برو روی اون صندلی بشین
کوک رفت و نشست منم وسایلم رو آماده کردم و شروع به کشیدن کردم
بعد ۲ساعت و۵۰دقیقه*****
بالاخره نقاشیم تموم شد کوک خسته شده بود و هی غر میزد
&چقد طولش میدی
_چیکار کنم خودت خواستی
&خب من خواستم تو چرا طولش میدی
_بابا تموم شد میتونی بری
&میخوام قبل رفتنم ببینم منو چه جوری کشیدی مثل دفعه قبل میمون نکشیده باشی
_نه میمون نیست😂
کوک اومد نقاشی رو ببینه وقتی نقاشی رو دید دهنش باز شد و کف کرد😂 دهنش رو بستم و گفتم
_دهنتو ببند الان مگس میره توش 😂
بعد یه جیغ خفیفی کشید و شروع کرد به خوشحالی
&اینم منم به این خوجلی دیریرین دین دیرین دیریرین دین....
_بسه باشه
که یهو بعدش
خماری تا فردا 😂
اسلاید دو نقاشی هایمین فقط فکر کنید روی بوم کشیده
۱۰.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.