𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟔
فين فینی کردم که گفت: در مورد لباست هم باید بگم که خیلی قشنگه و بهت میاد اما خیلی بازه و خب نمی خوام اتفاق بدی برات بیوفته... چجوری بگم... دوست ندارم کسی نگاه بدنت کنه تو مال منی است.... فقط اجازه داری برای من از اینجور لباسا بپوشی .... هوم .... متوجه شدی ؟؟؟...
اون داشت حسودی میکرد ؟؟؟ چی داشتم می شنیدم !!! این جمله رو موقع خواب هم گفت " تو مال منی ..... با تموم رفتارش داشت دیوونم میکرد...
نا خودآگاه لبخندی زدم و اشکامو پاک کردم......
ات:وایسا ببینم ... این همون کیم تهیونگ خشک و یه دنده ایه که به زور داشت باهام ازدواج میکرد و نتونست یه روز کامل تحملم
کنه و به مدت یکسال از پیشم رفت! واقعا خودشه ؟؟؟
خنده ی جذابی کرد و پیشونیم رو بوسید و زمزمه کرد: تو باعث شدی تغییر کنم فسقل خانوم !!!
بعد به روبه رو خیره شد... بدجوری تو فکر بود و دوست داشتم بدونم داره به چی فکر می کنه ....
نمیدونم چقدر بهش خیره شده بودم ، که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد .....
بدون اینکه چشمامو باز کنم قوصی به کمرم دادم و خمیازه کشیدم..... بعد خیلی آروم چشمامو باز کردم و با خنده ی تهیونگ رو به رو شدم...... دیدم هنوز تار بود و مجبور شدم چندبار پشت سره هم پلک بزنم...
ته:خوب خوابیدی؟
ات: کی منو آورده اینجا؟
ته:من .
با دیدن لباسام سیخ تو جام نشستم .... اونم به تقلید از من بلند شد...
ات :کی لباسای من رو عوض کرده
ته: خیلی سوال مسخره ای خب معلومه من
با حرص از جات بلند شدی یعنی چی من ...به چه اجازه ای .... خجالت نمی کشی با کمال پروییی...
ته:( با نیشخند) خجالت نكش من قبلا همه جات رو دیدم
ات خیلییییی پروییییییی
ته :کاملا می دونم
رفتی توی بغلش نشستی و سرت رو گذاشتی رو سینش
ات: می خوام بخوام
ته :تا الان خواب بودی که
ات: جمله رو اصلاح میکنم می خوام تو بغل تو بخوابم
ته: اووو حرفای تازه میشونم ..... گویا یکی رو که مثل سنگ بود رو آب کردم
ات :ممكنه
صدای زنگ گوشیت اومد که از بغلش بیا پایین و بری سمت گوشیت که ته خم شد و گوشیت رو از میز کنار تخت برداشت همونطور که تو توی بغلش بودی ..... با نگاه کردن به گوشی با اخم ریجکتش کرد
ات: ياااااااااا چرااااا ریجکت می کنی اصلا کی بود
ته :همونی که سوهو خره سیوش کردی
ات :اووووو سوهو بود .... بده بده گوشی رو ممکنه کار مهم داشته باشه اومدی که گوشی رو ازش بگیری که اون هی دستش رو برد بالا تر تا بدون اینکه خودت بفهمی دو تا پات رو گذاشتی دو طرفش و دقیقا نشستی رو دیkش تو هنوزم متوجه نشده بودی اما ته دقیقا می دونست داشت چی کار می کرد
ات :اههههه گوشیم رو بده ...
ته بیشتر از من دوسش داری؟
ات: کی رو
ته: سوهو رو دیگه
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟔
فين فینی کردم که گفت: در مورد لباست هم باید بگم که خیلی قشنگه و بهت میاد اما خیلی بازه و خب نمی خوام اتفاق بدی برات بیوفته... چجوری بگم... دوست ندارم کسی نگاه بدنت کنه تو مال منی است.... فقط اجازه داری برای من از اینجور لباسا بپوشی .... هوم .... متوجه شدی ؟؟؟...
اون داشت حسودی میکرد ؟؟؟ چی داشتم می شنیدم !!! این جمله رو موقع خواب هم گفت " تو مال منی ..... با تموم رفتارش داشت دیوونم میکرد...
نا خودآگاه لبخندی زدم و اشکامو پاک کردم......
ات:وایسا ببینم ... این همون کیم تهیونگ خشک و یه دنده ایه که به زور داشت باهام ازدواج میکرد و نتونست یه روز کامل تحملم
کنه و به مدت یکسال از پیشم رفت! واقعا خودشه ؟؟؟
خنده ی جذابی کرد و پیشونیم رو بوسید و زمزمه کرد: تو باعث شدی تغییر کنم فسقل خانوم !!!
بعد به روبه رو خیره شد... بدجوری تو فکر بود و دوست داشتم بدونم داره به چی فکر می کنه ....
نمیدونم چقدر بهش خیره شده بودم ، که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد .....
بدون اینکه چشمامو باز کنم قوصی به کمرم دادم و خمیازه کشیدم..... بعد خیلی آروم چشمامو باز کردم و با خنده ی تهیونگ رو به رو شدم...... دیدم هنوز تار بود و مجبور شدم چندبار پشت سره هم پلک بزنم...
ته:خوب خوابیدی؟
ات: کی منو آورده اینجا؟
ته:من .
با دیدن لباسام سیخ تو جام نشستم .... اونم به تقلید از من بلند شد...
ات :کی لباسای من رو عوض کرده
ته: خیلی سوال مسخره ای خب معلومه من
با حرص از جات بلند شدی یعنی چی من ...به چه اجازه ای .... خجالت نمی کشی با کمال پروییی...
ته:( با نیشخند) خجالت نكش من قبلا همه جات رو دیدم
ات خیلییییی پروییییییی
ته :کاملا می دونم
رفتی توی بغلش نشستی و سرت رو گذاشتی رو سینش
ات: می خوام بخوام
ته :تا الان خواب بودی که
ات: جمله رو اصلاح میکنم می خوام تو بغل تو بخوابم
ته: اووو حرفای تازه میشونم ..... گویا یکی رو که مثل سنگ بود رو آب کردم
ات :ممكنه
صدای زنگ گوشیت اومد که از بغلش بیا پایین و بری سمت گوشیت که ته خم شد و گوشیت رو از میز کنار تخت برداشت همونطور که تو توی بغلش بودی ..... با نگاه کردن به گوشی با اخم ریجکتش کرد
ات: ياااااااااا چرااااا ریجکت می کنی اصلا کی بود
ته :همونی که سوهو خره سیوش کردی
ات :اووووو سوهو بود .... بده بده گوشی رو ممکنه کار مهم داشته باشه اومدی که گوشی رو ازش بگیری که اون هی دستش رو برد بالا تر تا بدون اینکه خودت بفهمی دو تا پات رو گذاشتی دو طرفش و دقیقا نشستی رو دیkش تو هنوزم متوجه نشده بودی اما ته دقیقا می دونست داشت چی کار می کرد
ات :اههههه گوشیم رو بده ...
ته بیشتر از من دوسش داری؟
ات: کی رو
ته: سوهو رو دیگه
۶.۲k
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.