پارت بیست و سوم
مهراد کمکم کرد لباسام رو بپوشم باهم دیگه بیرون رفتیم که چشمم خورد به سورن که رو صندلی سرشو تکیه داده بود به دیوارو چشاشو بسته بود
من:سلام اقا سورن
با صدای من چشاشو باز کرد بعدش سریع بلند شد اومد نزدیکم بدون حرفی منو محکم بغل گرفت منم که با این کارش چشام اندازه توپ شد خاک عالم ولی خدایی بغلش یه چیزی بودا داشتم کیف میکردم که صداشو تو گوشم شنیدم که میگفت
سورن:میدونی چی کشیدم تو این دو روز
بعد با این حرفش سریع ولم کرد و رفت منم که هنوز تو کف کارش بودم با صدای مهراد به خودم اومدم که یه کیک گرفته بود جلومو میگفت بخور پس رفته بود مغازه مهراد میگم اخه سورن عین خیالش نبود راحت بغلم کرد مهراد کیکی گرفت سمتم گرفتم بدون حرفی خوردم از گشمگی تلف میشدم با این کیکه سیر نشدم
با مهراد داشتیم سمت ماشین سورن میشدیم که با دیدن سورن صورتم گر گرفت سرم و انداختم پایین ولی اون عین خیالش نبود ماشالله حیا رو قورت داده این بشر
نشستیم تو ماشین سورن ماشین و روشن کرد راه افتادیم اهنگ بی کلام و ارومی تو ماشین در حال پخش بود چه با کلاس اقا سورن از اینا گوش میده داشتم با ریش ریشای شالم بازی میکردم که طاقتم تموم شد با صدای خیلی مظلومی گفتم
من:من گشنمههه
سورن و مهراد زدن زیر خنده سورن بعد چند دقیقه رو به روی یه رستوران وایستاد پیاده شد و خیلی نامحسوس به من چشمک زد وای ننه یکی منو بگیره غش نکنم سورن یه چیزیش میشه ها
چیزی که برام خیلی عجیب بود این بود که چرا ایدا تو بیمارستان نبود مهراد اومد ازش میپرسم
با دیدن دو نفر چشام اندازه توپ شد
بریم پارت بعدددددددددد
من:سلام اقا سورن
با صدای من چشاشو باز کرد بعدش سریع بلند شد اومد نزدیکم بدون حرفی منو محکم بغل گرفت منم که با این کارش چشام اندازه توپ شد خاک عالم ولی خدایی بغلش یه چیزی بودا داشتم کیف میکردم که صداشو تو گوشم شنیدم که میگفت
سورن:میدونی چی کشیدم تو این دو روز
بعد با این حرفش سریع ولم کرد و رفت منم که هنوز تو کف کارش بودم با صدای مهراد به خودم اومدم که یه کیک گرفته بود جلومو میگفت بخور پس رفته بود مغازه مهراد میگم اخه سورن عین خیالش نبود راحت بغلم کرد مهراد کیکی گرفت سمتم گرفتم بدون حرفی خوردم از گشمگی تلف میشدم با این کیکه سیر نشدم
با مهراد داشتیم سمت ماشین سورن میشدیم که با دیدن سورن صورتم گر گرفت سرم و انداختم پایین ولی اون عین خیالش نبود ماشالله حیا رو قورت داده این بشر
نشستیم تو ماشین سورن ماشین و روشن کرد راه افتادیم اهنگ بی کلام و ارومی تو ماشین در حال پخش بود چه با کلاس اقا سورن از اینا گوش میده داشتم با ریش ریشای شالم بازی میکردم که طاقتم تموم شد با صدای خیلی مظلومی گفتم
من:من گشنمههه
سورن و مهراد زدن زیر خنده سورن بعد چند دقیقه رو به روی یه رستوران وایستاد پیاده شد و خیلی نامحسوس به من چشمک زد وای ننه یکی منو بگیره غش نکنم سورن یه چیزیش میشه ها
چیزی که برام خیلی عجیب بود این بود که چرا ایدا تو بیمارستان نبود مهراد اومد ازش میپرسم
با دیدن دو نفر چشام اندازه توپ شد
بریم پارت بعدددددددددد
۵.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.