مثلث مافیایی
مثلث مافیایی
Parr¹⁶
اسلاید 1: لباس شوگا
اسلاید2: لباس نامجون
ات: مامان میشه من و آنا باهام بیام
م.ا: اوکی آنا مامانت میدونه؟
آنا: اره خاله
م.ا: پس برید الان باباتم داره حاضر میشه ماهام بریم
ات: اوک پس رفتیم بای
م.ا: بای حواسم هست زیادی خوشگل شدینا ندزدنتون😂😂
آنا و ات: نه حواسمون هست😅😅
و آنا و ات راهی باغ میشن پشتشونم خانواده هاشون حرکت میکنن
ویو شوگا بعد از چت: ساعت گذاشتم برای ۸ و گرفتم خوابیدم ..... ساعت ۸ پاشدم رفتم نامجون رو بیدار کردم
ویو شوگا و نامجون: رفتیم یه چیزی خودیم بعد رفتیم حموم و با نامجون رفتیم اتاق لباس لباسا رو انتخاب کردیم و پوشیدم موهامن رو درست کردیم ادکلن تلخ رو زدیم و رفتیم پایین ساعت ۹ و نیم بود حرکت کردیم سمت باغ
وقتی رسیدم مهمونی خیلی شلوغ بود اول رفتیم پیش بابام و بعد با بابا رفتیم پیش شریکای جدید سلام و احوال پرسی کردیم خودمون رو معرفی کردیم و اشنا شدیم با خانواده اونا بعد رفتیم نشستیم یه جا که برامون شراب اوردن
ویو آنا و ات تو مهمونی: رفتیم داخل باغ بعد رفتیم پیش مامان و بابا ها که بعد از چند مین انگار شریکای بابا هامون اومدن رفتیم پیششون سلام و احوال پرسی کردیم معرفی کردم و وشنا شدیم بعد باهام رفتیم نشستیم لب استخر و برامون نوشیدنی اوردن بودن الکل رو برداشتم که مست نشیم بعد با گوشی ات رفتیم تو گروه شروع کردیم حرف زدن اینا
.
.
شرایط
لایک: ۶تا
کامنت: بزارین لطفا
Parr¹⁶
اسلاید 1: لباس شوگا
اسلاید2: لباس نامجون
ات: مامان میشه من و آنا باهام بیام
م.ا: اوکی آنا مامانت میدونه؟
آنا: اره خاله
م.ا: پس برید الان باباتم داره حاضر میشه ماهام بریم
ات: اوک پس رفتیم بای
م.ا: بای حواسم هست زیادی خوشگل شدینا ندزدنتون😂😂
آنا و ات: نه حواسمون هست😅😅
و آنا و ات راهی باغ میشن پشتشونم خانواده هاشون حرکت میکنن
ویو شوگا بعد از چت: ساعت گذاشتم برای ۸ و گرفتم خوابیدم ..... ساعت ۸ پاشدم رفتم نامجون رو بیدار کردم
ویو شوگا و نامجون: رفتیم یه چیزی خودیم بعد رفتیم حموم و با نامجون رفتیم اتاق لباس لباسا رو انتخاب کردیم و پوشیدم موهامن رو درست کردیم ادکلن تلخ رو زدیم و رفتیم پایین ساعت ۹ و نیم بود حرکت کردیم سمت باغ
وقتی رسیدم مهمونی خیلی شلوغ بود اول رفتیم پیش بابام و بعد با بابا رفتیم پیش شریکای جدید سلام و احوال پرسی کردیم خودمون رو معرفی کردیم و اشنا شدیم با خانواده اونا بعد رفتیم نشستیم یه جا که برامون شراب اوردن
ویو آنا و ات تو مهمونی: رفتیم داخل باغ بعد رفتیم پیش مامان و بابا ها که بعد از چند مین انگار شریکای بابا هامون اومدن رفتیم پیششون سلام و احوال پرسی کردیم معرفی کردم و وشنا شدیم بعد باهام رفتیم نشستیم لب استخر و برامون نوشیدنی اوردن بودن الکل رو برداشتم که مست نشیم بعد با گوشی ات رفتیم تو گروه شروع کردیم حرف زدن اینا
.
.
شرایط
لایک: ۶تا
کامنت: بزارین لطفا
۲.۱k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.