فیک جونگ کوک پارت ۸۰ (معشوقه) فصل ۲
سوار ماشینم شدم اونم سوار شد و سمت عمارت راه افتادم..نمیدونم چرا ولی دلشوره ی عجیبی داشتم..پیاده شدم و درو برای میاهم باز کردم و وارد عمارت شدم..
کوک: ا.ت..ا.ت..من اومدم عشقم..ا.ت..فرشته ی قشنگم من اومدم..
ولی هیچ صدایی از ا.ت نمیومد..همه جارو گشتم به میا هم گفتن همین کارو کنه ولی اثری از ا.ت نبود..رفتم سمت یکی از بادیگاردا و یقش رو گرفتم..
کوک: عوضی ا.ت کجاست؟..زود باش بگو اون کجاستتتت؟(عربده)
بادیگارد: ا..ارباب..
کوک: بنال(داد
بادیگارد: خانوم ناپدید شده..
جونگ کوک: منظورت چیه عوضی؟(عربده
بادیگارد: خانوم ا.ت..یکی از خدمتکارا گفت که اونو دیده که یه مرد اونو بقل کده بود و از روی دیوار فرار کرد..
جونگ کوک: خفه شو عوضی..به من دروغ نگو..ا.ت کجاستتتتت؟(عربده
بادیگارد: ارباب باور کنید راست میگم..
یقشو ول کردم و محکم کوبیدمش زمین و اسلحمو رو از پشت کمرم درآوردم و روی شقیقش گذاشتم یه گلوله خالی کردم..از شدت عصبانیت نفس نفس میزدم و عربده میکشیدم..به بادیگارد لی گفتم..
کوک: تهیونگ کجاس؟
بادیگارد لی: ارباب کیم خودشون جدا گفتن برمیگردن به کره..
کوک: وقتی خبری ازش شد بگو ا.ت رو پیدا کنه باهاش کار دارم!
میا: حتما بخاطر دوری ولت کرده..
کوک: خفه شووو(عربده
یه دفعه برگشتم سمت میا و تنفنگمو روی شقیقش گذاشتم..
میا: چیکار م..میکنی!
پ کوک: اگه یه کلمه ی دیگه حرف بزنی همینجا میکشمت!
تنفنگمو کوبیدم زمین و با تما وجودم عربده کشیدم..
کوک: برام سوجو بیار..نه شامپاین ۹۰ درصد بیار!
خرمتکارم سریع رفت و برام چند تا بطری آورد..
کوک: همتون گمشید نمیخوام کسی رو ببینم..هی تو(به بادیگارد اشاره کرد) میا رو فعلا داخل یه اتاق زندانی کن..
میا: ولی..
کوک: خفه..
۴ تا بطری رو خالی کرده بودم و حسابی گیج و مست بودم..یه دفعه فکری به سرم زد..
کوک: انگار فراموش کردی من بزرگترین مافیای کره ام که همچین غلطی کردی نه؟..ولی یادت نره باید تقاص این کارتو پس بدی(مست
ماسکمو دوباره پوشیدم و تلو تلو رفتم سمت اتاق میا..
کلیدو از بادیگارد گرفتم و در اتاقو باز کردم و وارد شدم..
کوک: با تو کار دارم..اگه به حرفام گوش بدی نمیکشمت!
میا: چه کاری؟
کوک: میخوام از ا.ت انتقام بگیرم..باید کمکم کنی!
میا: قبوله..
رفتم سمتش و چشماشو با یه پارچه ی مشکی بستم..
میا: چرا چشمامو..
کوک: هیچکس نباید منو ببینه هرzه انگار یادت رفته..(مست
گوشیمو درآوردم و طوری تنظیمش کردم که تخت کاملا مشخص باشه و روی حالت فیلم برداری گذاشتمش..لباسامو درآوردم لباسای میاهم توی بdنش جر دادم و روش خیمه زدم...دستمو همه جای بdنش میکشیدم و آروم به سمت جای حساسش بردم و انگشتمو واردش کردم..
ادامش رو داخل اون یکی چنل میذارم😁
https://wisgoon.com/fake_jimin_sana
کوک: ا.ت..ا.ت..من اومدم عشقم..ا.ت..فرشته ی قشنگم من اومدم..
ولی هیچ صدایی از ا.ت نمیومد..همه جارو گشتم به میا هم گفتن همین کارو کنه ولی اثری از ا.ت نبود..رفتم سمت یکی از بادیگاردا و یقش رو گرفتم..
کوک: عوضی ا.ت کجاست؟..زود باش بگو اون کجاستتتت؟(عربده)
بادیگارد: ا..ارباب..
کوک: بنال(داد
بادیگارد: خانوم ناپدید شده..
جونگ کوک: منظورت چیه عوضی؟(عربده
بادیگارد: خانوم ا.ت..یکی از خدمتکارا گفت که اونو دیده که یه مرد اونو بقل کده بود و از روی دیوار فرار کرد..
جونگ کوک: خفه شو عوضی..به من دروغ نگو..ا.ت کجاستتتتت؟(عربده
بادیگارد: ارباب باور کنید راست میگم..
یقشو ول کردم و محکم کوبیدمش زمین و اسلحمو رو از پشت کمرم درآوردم و روی شقیقش گذاشتم یه گلوله خالی کردم..از شدت عصبانیت نفس نفس میزدم و عربده میکشیدم..به بادیگارد لی گفتم..
کوک: تهیونگ کجاس؟
بادیگارد لی: ارباب کیم خودشون جدا گفتن برمیگردن به کره..
کوک: وقتی خبری ازش شد بگو ا.ت رو پیدا کنه باهاش کار دارم!
میا: حتما بخاطر دوری ولت کرده..
کوک: خفه شووو(عربده
یه دفعه برگشتم سمت میا و تنفنگمو روی شقیقش گذاشتم..
میا: چیکار م..میکنی!
پ کوک: اگه یه کلمه ی دیگه حرف بزنی همینجا میکشمت!
تنفنگمو کوبیدم زمین و با تما وجودم عربده کشیدم..
کوک: برام سوجو بیار..نه شامپاین ۹۰ درصد بیار!
خرمتکارم سریع رفت و برام چند تا بطری آورد..
کوک: همتون گمشید نمیخوام کسی رو ببینم..هی تو(به بادیگارد اشاره کرد) میا رو فعلا داخل یه اتاق زندانی کن..
میا: ولی..
کوک: خفه..
۴ تا بطری رو خالی کرده بودم و حسابی گیج و مست بودم..یه دفعه فکری به سرم زد..
کوک: انگار فراموش کردی من بزرگترین مافیای کره ام که همچین غلطی کردی نه؟..ولی یادت نره باید تقاص این کارتو پس بدی(مست
ماسکمو دوباره پوشیدم و تلو تلو رفتم سمت اتاق میا..
کلیدو از بادیگارد گرفتم و در اتاقو باز کردم و وارد شدم..
کوک: با تو کار دارم..اگه به حرفام گوش بدی نمیکشمت!
میا: چه کاری؟
کوک: میخوام از ا.ت انتقام بگیرم..باید کمکم کنی!
میا: قبوله..
رفتم سمتش و چشماشو با یه پارچه ی مشکی بستم..
میا: چرا چشمامو..
کوک: هیچکس نباید منو ببینه هرzه انگار یادت رفته..(مست
گوشیمو درآوردم و طوری تنظیمش کردم که تخت کاملا مشخص باشه و روی حالت فیلم برداری گذاشتمش..لباسامو درآوردم لباسای میاهم توی بdنش جر دادم و روش خیمه زدم...دستمو همه جای بdنش میکشیدم و آروم به سمت جای حساسش بردم و انگشتمو واردش کردم..
ادامش رو داخل اون یکی چنل میذارم😁
https://wisgoon.com/fake_jimin_sana
۲.۱k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.